هر شب برای پسرم نامه مینویسم

هر شب برای پسرم نامه می‌نویسم

هر روز شاهد به سوگ نشستن تعدادی از مادران دلشکسته شهدا هستیم که با چشم انتظاری و مرور خاطرات فرزندانشان روزها را شب می‌کنند و شب‌ها را به صبح می‌رسانند.
در خیابان ستارخان تهران، کوچه‌ای مزین به نام شهید "علی علیزاده تبریزی" است که 10 سال قدم‌های مادر شهید را بر خاک‌ها و آسفالت‌های خود احساس نکرده است. این مادر مهربان در دی ماه سال 94 برای نخستین بار و برای کاری غیر از دیدن قبر فرزندش و برای زیارت حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) و به دعوت بسیج رسانه از خانه بیرون آمد و راهی مشهد مقدس شد.

شهید علیزاده تبریزی یکی از سربازهای متدین و متعهد ارتش بود. وی که تدوینگر سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بود در پرواز سی-۱۳۰ که دچار سانحه شد، به شهادت رسید. به همین مناسبت همزمان با روز ارتش برای شنیدن درددل و مرور خاطرات مادر بزرگوار این شهید جمعی از اهالی بسیج رسانه به منزل این شهید بزرگوار رفتند.
زنگ درب خانه‌شان به صدا در می‌آید. پدر و مادر شهید با رویی گشاده پذیرای مهمانان می‌شوند. مشخص است هنوز هم با فرزندشان زندگی می‌کنند. مادر مهربان "علی" با سینی چای از مهمانان رسانه‌ای پذیرایی می‌کند و ما منتظریم تا او از ده سال زندگی بدون علی برایمان بگوید. او می‌گوید: هر شب در ساعت صفر عاشقی برای پسرم نامه می‌نویسم به جز روز 15 آذر که روز شهادت فرزندم است و در آن روز حرفی برای گفتن ندارم. سال قبل برای نخستین بار برای غیر رفتن از سر قبر علی از خانه بیرون آمدم و به زیارت حرم امام رضا(ع) رفتم.

مادر پس از چند لحظه با چندین دفتر که تمام صفحات آن پر شده از درددل‌های مادرانه برای پسری که ده سال است از شهادتش می‌گذرد می‌آید و چند سطر از آن را می‌خواند. پدر علی اشک‌هایش سرازیر می‌شود و مادر می‌گوید: دنیای من همین دردُدل‌های شبانه است که تا به امروز 3 هزار و 765 نامه شده و فقط به عشق پسرم آنها را نوشته‌ام تا بتوانم دنیای بدون او را تحمل کنم. من با علی زندگی می‌کنم. او را دعوا می‌کنم. برایش هدیه می‌خرم و حتی برایش همسر هم انتخاب کرده‌ام.
@persiandailynews
گفته شده: وقتی که حضرت عیسی با اصحابش نشسته بود مردی بر ایشان گذشت. و حضرت فرمود: او می میرد مدتی نگذشت که آن مرد با کولباری از هیزم برگشت گفتند: ای روح خدا! شما خبر دادید که ایشان می میرد اینک او را زنده می بینیم. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: هیزمت را بگذار مرد هیزم را گذاشت آن حضرت هیزم را باز کرد، ناگهان ماری سیاه را دید که سنگی در دهان گرفته بود. حضرت عیسی از او پرسید امروز چه کردی؟ گفت ای روح خدا و کلمة اللَّه ) دو گرده نان داشتم، فقیری بر من گذشت یکی را به او دادم. حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچ کس به خوبی اهل صدقه در دنیا نبود مگر آنکه خدای تعالی به خوبی جانشین وی بر فرزندانش بعد از وی خواهد شد.

آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز (ترجمه کتاب عدّة الداعی و نجاح الساعی)
نویسنده : ابن فهد حلّی ره مترجم : محمد حسین نائیجی نوری‏
دیدگاه ها (۳)

خیلی قشنگه لطفا بخونینشوقتی میمیریم ما را به اسم صدا نمیکنند...

خیلی جالبه...با تمام حروف الفبا یه مصرع شعر خطاب به خدا گفته...

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ذریٌه ی زهرا نزن...

امام علی(ع): خیر خواهی محبت آور است.(غررالحکم۶۱۳/۱۶۱/۱)

#کمپین_حال_خوب🌷🌱

چهارده سال بیشتر نداشتم؛ سنی که رؤیای یک شلوار لی، برایم بزر...

📌 مادر چهارشهید از ساوه اُمُّ البَنین ایران شد🔹️ حاجيه خانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط