ازتمتنفرم

#ازت_متنفرم

پارت¹

داشتم خودمو آماده میکردم که برم دانشگاه یهو در به صدا درومد

رفتم در رو باز کردم که دوستم بود

باهم به دانشگاه رفتیم به دانشگاه رسیدیم همه بهم خیره بودم

خودمم تعجب کردم به دوستم گفتم🤔

ا.ت: تارا من خوبم

تارا: آره برای چی؟

ا.ت: دور ورتو نگاه کن همه به من نگاه میکنن

تارا: از بس‌که خوشگلی

ا.ت: تو گفتی منم باور کردم

تارا: واقع ببین چجوری نگات میکنن

ا.ت: شایدم همینطور باشه ولش کن بریم

رفتیم داخل کلاس ‌‌‌‌همه مشغول بازی بودن که یکی از بچه ها گفت

بچه ها اونجارو نگاه پرنسس وارد می‌شود

هورا <داد>

ا.ت: ممنون ممنون

بیا اینجا بشین

ا.ت:ممنون

خواهش میکنم

#اد_کوک
دیدگاه ها (۰)

#ازت_متنفرم پارت²استاد سر کلاس اومد درس داد و چند دقیقه بعد ...

#ازت_متنفرم پارت³ا.ت: بریمتارا: من برم پیش دوستای جدیدمون اگ...

#ازت_متنفرمشخصیت ها:جئون جونگکوک/ لی ا.ت/کیم تهیونگ/ کیم تار...

اسمه فیک: مرد نقاب دار نویسنده:کوکیژانر: عاشقانه، شخصیت ها: ...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط