بخدا من دیگر به درد عاشقی نمیخورم

بخدا من دیگر به درد عاشقی نمیخورم
یک بار عاشقی کردم
برای هفت پشتم بس است..
گمان نکن این حرف ها را میزنم دوستت ندارم
یا میخواهم تو را از سرم باز کنم..
نه لعنتی من دوستت دارم...
اما در این دل صاحب مرده ام
غوغایی هست که تو از آن بی خبری..
دیر آمدی لعنتی
خیلی دیر آمدی...
تو باید قبل از آن نامرد بی معرفتی می امدی
که آمد و کل زندگی و عشق و
احساس و وجودم را با خود برد..
من دیگر نای عاشقی کردن ندارم..
بخاطر خودت میگویم
برو
برو
برو
#امیرعلی_اسدی
دیدگاه ها (۴)

سهم من،از توطلوعِ چشمانت استوقتی بازشان میکنیبی آنکه بدانیبه...

- به موهایت سنجاق بزنباد ،تحملِ این همه پریشانی را ندارد..من...

و در زندگی هر مرد مخدری هست به نام "زن"زنی که دوستش دارد ......

تو ..اری خودِ خودت ..وقتی آن دوربین عکاسیت را به دست میگیری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط