باور نداشتم زن بتواند

باور نداشتم ڪہ زنے بتواند
شهرے را بسازد و بہ آن
آفتاب و دریا ببخشد و تمدن.
دارم از یڪ شهر حرف می‌زنم!
تو سرزمین منی
صورت و دست‌هاے ڪوچڪت،
صدایت،
من آنجا متولد شده‌ام
و همان جا می‌میرم.

#نزار_قبانی🦋
دیدگاه ها (۱۰۲)

شنیده بودم قلب هر ڪس به اندازه مشت گره ڪرده اش است مشت می ڪن...

‌«بايد ماند و به تو ثابت كرد ك با موي سفيد هم زيبایی🧓🏻🤍👵🏻»‌#...

دردِ+زنانی+ڪه+می+نویسندرا+جد‌ی‌تر+بگیریداز+بیڪاری+نمی‌نویسند...

چگونه از تو بگویم،به دیگری که بفهمد؟برای اهلِ کلیسا اذان چه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط