مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا

مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
ورنه آسان است از دنیا گذر کردن مرا

بال من در گَردِ سر گردیدن گل ،‌ ریخته‌ست
از مروت نیست زین گلشن به در کردن مرا

گرچه از شیشه‌ست نازک‌تر دلِ بی‌صبر من
سینه پیش سنگ می‌باید سپر کردن مرا

در شِکرزاری که موران کامرانی می‌کنند ،
نیست از انصاف ، محروم از شکر کردن مرا

دل چه باشد تا ز من باید به پنهانی ربود ؟
آخر ای بی‌درد ! بایستی خبر کردن مرا

من که با یاد تو دنیا را فرامُش کرده‌ام
از مروت نیست از خاطر به در کردن مرا ...

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۵)

زبان حیرت آیینه این نوا دارد:که ای جنون زده،خود را ز ما چه م...

هدف از زندگیاین است که اغوشی تنها نباشدما تنها نیستیماو دیگر...

طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیبهمه هیچَند، اگــر یآر موافق ...

نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوزپای قولی که تو یادت رفته م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط