نظر پیلیززززززز
نظر پیلیززززززز
از این پارت به بعد اکسو وارد میشود دیرین دیریییییین
~love me right~
ep➪۳
〖۴سال بعد〗
هیوشین:هانااااا هاناااااا بدو بدووووو بیاااااا خبر خوش دارررررممممم
پامو از روی میله باله برداشتم.آب معدنیو برداشتمو سر کشیدم.رفتم سمتش
_چیه هیوشین؟ &مدیر میخواد بفرستت سرکار .معلم یکی از گروه ها اخراج شده،رییس لی م تورو انتخاب کرده.
خندیدم _واقعا؟؟؟ &اره حالا هرروز حقوق میگیریو برای خودت یه اتاق داری.دیگه هم نمیخواد اینجا صبح تا شب تمرین کنی
_وااای امسال سال شانسمهههه &۲۰۱۳ س دیگه.
_وای من برم آماده شم &باشه بدو
سریع لباسامو لوازم ارایشیمو انداختم تو چمدونم.
یه تیشرت و دامن تا زانوم پوشیدم
موهامو شونه کردمو
آرایشمو با رژلبو خط چشم تجدید کردم.
گوشیمو چک کردم نه پیامی بود و نه زنگی.اوفی کشیدمو انداختمش تو کیفم.
چمدونمو تا بیرون کشیپم.هیوشین تو بنزش نشسته بود
چمدونمو انداختم صندوق عقب///
جلوی یه خونه ویلایی دوبلکس بزرگ نگه داشت.
هیوشین:هانا تو از این به بعد اینجا زندگی میکنی.ولی خوب باید مواظب باشی و خیلی احتیاط کنی.فنا اگه گیر بیارنت میکشنت.
تو دلم بهش خندیدم آخه یه دختر تو خونه یه گروه دخترونه زندگی کنه چیش بده مگه
از ماشین پیاده شدم
چمدونمو میکشیدم.هیوشین جلو رفت.اروم از پله ها رفت بالا و درخونه رو زد.
جلوی درخونه یه عالمه کفش مردونه بود.آب دهنمو قورت دادمو به دنبالش رفتم تو
♪بکهیون♪
_بچه ها وقتی مرد جدیده اومد من سوت میزنم کای تو طنابو بکش بعد جیریییینگ آب میریزه رو سرش،
چن:ای بابا گناه داره بیچاره چانیول:دوربین گوشیه من آمادس
سهون:منم این تخم مرغارو پرت میکنم.
لوهان:خجالت بکشید مرد باشید
_وااا ایییش ما چندساله تو اون اتاق لعنتی که درش با هزارتا قفل و زنجیر بسته شده،نرفتیم ۳ تا معلمامونم نرفته اونوقت این میخواد بره...حتما خیلی سرتقه
دی او:سهون اون تخم مرغارو بزار سرجاش
سهون:نه هیونگ نمیخوام.
در خونه زده شد.
شیومین درو باز کرد.سوهو ام تلویزیونو خاموش کردو وایساد.سوت زدم.کای طنابو کشید.سطله افتاد رو سر مرده.سهونم بنگ بنگ تخم مرغارو پرت کرد.
چانیول میخندیدو فیلم میگرفت.آخ آخ جیگرم حال اومــد.یهو صدای جیغ یکی اومد...
همه متوقف شدیم
#lovemeright
از این پارت به بعد اکسو وارد میشود دیرین دیریییییین
~love me right~
ep➪۳
〖۴سال بعد〗
هیوشین:هانااااا هاناااااا بدو بدووووو بیاااااا خبر خوش دارررررممممم
پامو از روی میله باله برداشتم.آب معدنیو برداشتمو سر کشیدم.رفتم سمتش
_چیه هیوشین؟ &مدیر میخواد بفرستت سرکار .معلم یکی از گروه ها اخراج شده،رییس لی م تورو انتخاب کرده.
خندیدم _واقعا؟؟؟ &اره حالا هرروز حقوق میگیریو برای خودت یه اتاق داری.دیگه هم نمیخواد اینجا صبح تا شب تمرین کنی
_وااای امسال سال شانسمهههه &۲۰۱۳ س دیگه.
_وای من برم آماده شم &باشه بدو
سریع لباسامو لوازم ارایشیمو انداختم تو چمدونم.
یه تیشرت و دامن تا زانوم پوشیدم
موهامو شونه کردمو
آرایشمو با رژلبو خط چشم تجدید کردم.
گوشیمو چک کردم نه پیامی بود و نه زنگی.اوفی کشیدمو انداختمش تو کیفم.
چمدونمو تا بیرون کشیپم.هیوشین تو بنزش نشسته بود
چمدونمو انداختم صندوق عقب///
جلوی یه خونه ویلایی دوبلکس بزرگ نگه داشت.
هیوشین:هانا تو از این به بعد اینجا زندگی میکنی.ولی خوب باید مواظب باشی و خیلی احتیاط کنی.فنا اگه گیر بیارنت میکشنت.
تو دلم بهش خندیدم آخه یه دختر تو خونه یه گروه دخترونه زندگی کنه چیش بده مگه
از ماشین پیاده شدم
چمدونمو میکشیدم.هیوشین جلو رفت.اروم از پله ها رفت بالا و درخونه رو زد.
جلوی درخونه یه عالمه کفش مردونه بود.آب دهنمو قورت دادمو به دنبالش رفتم تو
♪بکهیون♪
_بچه ها وقتی مرد جدیده اومد من سوت میزنم کای تو طنابو بکش بعد جیریییینگ آب میریزه رو سرش،
چن:ای بابا گناه داره بیچاره چانیول:دوربین گوشیه من آمادس
سهون:منم این تخم مرغارو پرت میکنم.
لوهان:خجالت بکشید مرد باشید
_وااا ایییش ما چندساله تو اون اتاق لعنتی که درش با هزارتا قفل و زنجیر بسته شده،نرفتیم ۳ تا معلمامونم نرفته اونوقت این میخواد بره...حتما خیلی سرتقه
دی او:سهون اون تخم مرغارو بزار سرجاش
سهون:نه هیونگ نمیخوام.
در خونه زده شد.
شیومین درو باز کرد.سوهو ام تلویزیونو خاموش کردو وایساد.سوت زدم.کای طنابو کشید.سطله افتاد رو سر مرده.سهونم بنگ بنگ تخم مرغارو پرت کرد.
چانیول میخندیدو فیلم میگرفت.آخ آخ جیگرم حال اومــد.یهو صدای جیغ یکی اومد...
همه متوقف شدیم
#lovemeright
۱.۵k
۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.