فیک به عشق باور دارم
فیک به عشق باور دارم
پارت : ۱۴
که یهو یکی محکم منو از پشت گرفت ..
منو چرخوند و چشم تو چشم شدیم ..
ویو ا.ت :
اومدم که برم ولی جلومو گرفت
پس گفتم : چته؟
¥ چته خیلی کلمه مناسبی نیس ولی خب...
ته کجاست؟
+ کی ؟
¥ کیم تهیونگ کجاست؟
+ اها اون یارو؟
¥ درست حرف بزن ببینم ... ته کجاااستتتت زود باشش
+ خب بابا ...وحشی ...من از کجا بدونم اصلا تو کی هستی ...
¥ تو منو میشناسی
+ نخیرم نمیشناسم
¥ چرا یکم فکر کن
ا.ت : یکم فکر کردم ...اما کسی به ذهنم نرسید اون اشنا بود ولی یادم نمیومد کی بوده یه آدم قد بلند و مو مشکی و کیوت و همزمان خشن بود خیلی هم جذاب بود و تتو هم داشت و با یکم دقت فهمیدم پیرسینگ هم داره ... من اینو باید بشناسم ؟
با خونسردی گفتم :
+ به جا نمیارم
¥ خب پس بزار من به جا بندازم ..
ا.ت :
با تعجب و سکوت نگاهش کردم که ادامه داد
¥ اسم من... جئون جونگکوک هست
+ اها ...
¥ من دوست صمیمی تهیونگ اممم ( داد)
ویو ا.ت:
اینو با داد بلندی گفت که به نظر میومد قایمکی وارد شده باشه و بچه ها متوجه نشده باشن که بعد از داد همه اول سکوت کردن و بعد جیغ بلندی کشیدند و بعد به کوک حمله ور شدن و محکم بغلش میکردن و باهاش حرف میزدن و کمکم کوک که فکر کنم اسمش بود توی جمعیت غرق شد ولی هنوزم داشت با حرص از میون جمعیت بهم نگاه میکرد که گفتم
+ خب ... معروفیت هم این مشکلات رو داره دیگه ..( لبخندِ تمسخرآمیز و از روی قدرت)
آره اون مرد آشنا بود اون یه آدم احمق دیگه مثل بقیه بود از همشون متنفرم ...
پس با بی اهمیتی دوباره رفتم سمت صندلیم که یهو ....
مایل به حمایت¿
پارت : ۱۴
که یهو یکی محکم منو از پشت گرفت ..
منو چرخوند و چشم تو چشم شدیم ..
ویو ا.ت :
اومدم که برم ولی جلومو گرفت
پس گفتم : چته؟
¥ چته خیلی کلمه مناسبی نیس ولی خب...
ته کجاست؟
+ کی ؟
¥ کیم تهیونگ کجاست؟
+ اها اون یارو؟
¥ درست حرف بزن ببینم ... ته کجاااستتتت زود باشش
+ خب بابا ...وحشی ...من از کجا بدونم اصلا تو کی هستی ...
¥ تو منو میشناسی
+ نخیرم نمیشناسم
¥ چرا یکم فکر کن
ا.ت : یکم فکر کردم ...اما کسی به ذهنم نرسید اون اشنا بود ولی یادم نمیومد کی بوده یه آدم قد بلند و مو مشکی و کیوت و همزمان خشن بود خیلی هم جذاب بود و تتو هم داشت و با یکم دقت فهمیدم پیرسینگ هم داره ... من اینو باید بشناسم ؟
با خونسردی گفتم :
+ به جا نمیارم
¥ خب پس بزار من به جا بندازم ..
ا.ت :
با تعجب و سکوت نگاهش کردم که ادامه داد
¥ اسم من... جئون جونگکوک هست
+ اها ...
¥ من دوست صمیمی تهیونگ اممم ( داد)
ویو ا.ت:
اینو با داد بلندی گفت که به نظر میومد قایمکی وارد شده باشه و بچه ها متوجه نشده باشن که بعد از داد همه اول سکوت کردن و بعد جیغ بلندی کشیدند و بعد به کوک حمله ور شدن و محکم بغلش میکردن و باهاش حرف میزدن و کمکم کوک که فکر کنم اسمش بود توی جمعیت غرق شد ولی هنوزم داشت با حرص از میون جمعیت بهم نگاه میکرد که گفتم
+ خب ... معروفیت هم این مشکلات رو داره دیگه ..( لبخندِ تمسخرآمیز و از روی قدرت)
آره اون مرد آشنا بود اون یه آدم احمق دیگه مثل بقیه بود از همشون متنفرم ...
پس با بی اهمیتی دوباره رفتم سمت صندلیم که یهو ....
مایل به حمایت¿
۴.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.