دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
<نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
<جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
<بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
<وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
<فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
<بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
<میگفتم این سرود و می ناب میزدم
<نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
<جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
<بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
<وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
<فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
<بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
<میگفتم این سرود و می ناب میزدم
- ۱.۲k
- ۳۰ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط