در دل نشسته را

در دل نشسته را
که توان
با اشک از دیده برون کرد
دیدگاه ها (۱)

می سوزاند مرابارش باران وزخم زبان وقتی که بهانه این هجومنیام...

مقصر رسوایی خود نیستیمروزگار هر که را عزیز بداردمیدرد پیراهن...

دست از بافتن رویابرمی داشتماگربرای یک بارمیبافتم موهایت راn

کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیننه از رحم است اگر بر پای...

گر برون آرند جانم را زِ خلوت‌گاهِ دلنیست ممکن جانِ من، کَز د...

صبح زیبا از درون قلب ما هر روز می آید برونحال دل چون خوش شود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط