کامنت لودفن
کامنت لودفن
شعرو همین الان یهویی خوندم🍒
به لطافت عطر بهاران به لطیفی قاصدک یا پر قو به لطافت قطره های باران به گریه های شاد ابر بهاری واسه باریدن باران💕
واسه هر نگاه سبزی که میکند به سبزه زاران
واسه یه شعر نگفته زیر نغمه های باران
واسه اون صدای خش خش توی پاییز و زمستان
واسه اون صدای برگی که میخنده زیر پاهای یه کودک که میرود در راه به دبستان
واسه خنده های نازی که میکند کودک به معلم وقتی که نمره ی ۲۰ رو مینویسه توی دفتر با یه دونه صد آفرین میکشه دست روی سر دختر💁
واسه وقتی که بارون میچکه نم نم از روی بوم یا که وقتی میباره میوفته توی ناودون واسه اون صدای قطره که چکیده روی شیشه 💧
واسه اون بخار آبی که کودک پوف کرد رو شیشه🌁
واسه اون نگاه نازی که دختر زیر چشمی کرد به بابا وقتی که اومد تو خونه سلام کرد خسته و خندان 🌼
مثه اون صدای قلقل که میکند اب توی قوری میگه با چشمکو اشاره چایی تون دم کشیده الان وقتشه بنوشی منو با لبای خندون ♨ ☕
به نرمی و ظرافت دونه های برف توی فصل سرد زمستون
به گرمی شعله های اتش بخاری به حرارت موج تابش نور خورشید توی سرمای زمستون به مهربونی چشمک یه ستاره به لطافت عطر تازه ی بهار به قشنگی چه چه زدن یه گنجشک روی شاخه ی لطیف و نازک درخت به نرمی برگهای گل محمدی به مهربونی دخترک توی برف زمستون با چکمه های خیس و پر از برف به زیبایی هویچ روی صورت آدم برفی به زیبایی درخشش پرتوی نور خورشید و رنگین کمان روی قطره های خیس بارون به لطافت نگاه گرم یه خواهر به نرمی خاک توی گلدون به زیبایی نقاشی یه دختر بچه ی هفت ساله به مهربونی نگاه یه مادر به نسیم پر مهر وزش بادهای بهاری به چشمک زدنهای یه ستاره در شب مهتابی به زیبایی پر پیچو خم گل پیچک روی اجرهای دیوار به سرخی خوش ابو رنگ گلبرگهای گل رز به زلالی یک آب روان توی جویبار قشنگ به صدای زیبای قناری و بلبل توی قفس به رنگهای خوش نقش و نگار قالیچه ی رنگی مادر بزرگ روی تخت توی حیاط به گلهای رنگارنگ توی باغچه ی کوچیک زندگی به پر رنگی نور قرمزی که توی تاریکی شب از لامپ جلوی در خانه ای میدرخشد و به زیبایی صدای رد پایی که توی پاییز روی برگهای خشکیده ی روی زمین قدم میزند و به دوست داشتن کودکی تازه به دنیا اومده و به نرمی دستان همان طفل شیر خواره و به مژگانی آبی رنگ و قشنگ و به دلبری پرستوهای مهاجر توی آسمون و صدای زیبای خروس قوقولی خون و به خوشمزگی دونه های پر آب انار توی دستای کودکی بی آزار و به قشنگی جاده های سر سبز شمال و به نرمی اب جاری توی جویبار و بهار به لطافت پتوی توی زمستون به گرمای هوای لذت بخش تابستون میون بادهای لا به لای درختان و به قشنگی زیر سایه ی درختی کنار جوی اب به قشنگی صدای خنده ی دخترک شیرین زبون بازم امشب با تموم وجودم دوستت دارم ای مهربون ای مهربون ای مهربون 💕 💕 💕 💞 💞 💞 💖 💖 💖 😆 😹
شعرو همین الان یهویی خوندم🍒
به لطافت عطر بهاران به لطیفی قاصدک یا پر قو به لطافت قطره های باران به گریه های شاد ابر بهاری واسه باریدن باران💕
واسه هر نگاه سبزی که میکند به سبزه زاران
واسه یه شعر نگفته زیر نغمه های باران
واسه اون صدای خش خش توی پاییز و زمستان
واسه اون صدای برگی که میخنده زیر پاهای یه کودک که میرود در راه به دبستان
واسه خنده های نازی که میکند کودک به معلم وقتی که نمره ی ۲۰ رو مینویسه توی دفتر با یه دونه صد آفرین میکشه دست روی سر دختر💁
واسه وقتی که بارون میچکه نم نم از روی بوم یا که وقتی میباره میوفته توی ناودون واسه اون صدای قطره که چکیده روی شیشه 💧
واسه اون بخار آبی که کودک پوف کرد رو شیشه🌁
واسه اون نگاه نازی که دختر زیر چشمی کرد به بابا وقتی که اومد تو خونه سلام کرد خسته و خندان 🌼
مثه اون صدای قلقل که میکند اب توی قوری میگه با چشمکو اشاره چایی تون دم کشیده الان وقتشه بنوشی منو با لبای خندون ♨ ☕
به نرمی و ظرافت دونه های برف توی فصل سرد زمستون
به گرمی شعله های اتش بخاری به حرارت موج تابش نور خورشید توی سرمای زمستون به مهربونی چشمک یه ستاره به لطافت عطر تازه ی بهار به قشنگی چه چه زدن یه گنجشک روی شاخه ی لطیف و نازک درخت به نرمی برگهای گل محمدی به مهربونی دخترک توی برف زمستون با چکمه های خیس و پر از برف به زیبایی هویچ روی صورت آدم برفی به زیبایی درخشش پرتوی نور خورشید و رنگین کمان روی قطره های خیس بارون به لطافت نگاه گرم یه خواهر به نرمی خاک توی گلدون به زیبایی نقاشی یه دختر بچه ی هفت ساله به مهربونی نگاه یه مادر به نسیم پر مهر وزش بادهای بهاری به چشمک زدنهای یه ستاره در شب مهتابی به زیبایی پر پیچو خم گل پیچک روی اجرهای دیوار به سرخی خوش ابو رنگ گلبرگهای گل رز به زلالی یک آب روان توی جویبار قشنگ به صدای زیبای قناری و بلبل توی قفس به رنگهای خوش نقش و نگار قالیچه ی رنگی مادر بزرگ روی تخت توی حیاط به گلهای رنگارنگ توی باغچه ی کوچیک زندگی به پر رنگی نور قرمزی که توی تاریکی شب از لامپ جلوی در خانه ای میدرخشد و به زیبایی صدای رد پایی که توی پاییز روی برگهای خشکیده ی روی زمین قدم میزند و به دوست داشتن کودکی تازه به دنیا اومده و به نرمی دستان همان طفل شیر خواره و به مژگانی آبی رنگ و قشنگ و به دلبری پرستوهای مهاجر توی آسمون و صدای زیبای خروس قوقولی خون و به خوشمزگی دونه های پر آب انار توی دستای کودکی بی آزار و به قشنگی جاده های سر سبز شمال و به نرمی اب جاری توی جویبار و بهار به لطافت پتوی توی زمستون به گرمای هوای لذت بخش تابستون میون بادهای لا به لای درختان و به قشنگی زیر سایه ی درختی کنار جوی اب به قشنگی صدای خنده ی دخترک شیرین زبون بازم امشب با تموم وجودم دوستت دارم ای مهربون ای مهربون ای مهربون 💕 💕 💕 💞 💞 💞 💖 💖 💖 😆 😹
۲۱.۱k
۲۶ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.