تو آن نگاه خیره ای در انتظار آمدن

تو آن نگاه خیره ای در انتظار آمدن
من آن دو پلک خسته که به هم نمی گذاری ام

تو خسته ای و خسته تر منم که هرز می روم
تو از همه فراری و من از خودم فراری ام
دیدگاه ها (۱)

دلم تنگ می شود گاهی...برای یک دوستت دارم ساده،دو فنجان قهوه ...

وقتی که زندگی منهیچ چیز نبودهیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیوار...

در منآدم برفی ای ستکه عاشق آفتاب شده ..و این خلاصه ی همه دا...

میباری اِی باران وَ میشویی زَمین راامّا نمی شویی ؛ دلِ اندوه...

ان هنگام که تو تمام بودن من را در چمدان فراموشی گذاشتی و با ...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

مویه به مویه ،مو به مو از غم تو خمیده امکی به تو می‌رسد دلم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط