مردم شهر سیاه
مردم شهر سیاه
خنده هاشان همه از روی ریاست
دلشان سنگ سیا ست!
ما در این شهر دویدیم و دویدیم؛ چه سود؟
هر کجا پرسه زدیم،
خبر از عشق نبود!
وتو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد؛
نکند از هوس دانه ی گندم به زمین بنشینی…!
#آنشرلی
خنده هاشان همه از روی ریاست
دلشان سنگ سیا ست!
ما در این شهر دویدیم و دویدیم؛ چه سود؟
هر کجا پرسه زدیم،
خبر از عشق نبود!
وتو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد؛
نکند از هوس دانه ی گندم به زمین بنشینی…!
#آنشرلی
۲.۲k
۱۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.