بعد مدت ها وایستادم و خودمو تو آینه نگاه کردم
بعد مدت ها وایستادم و خودمو تو آینه نگاه کردم
من هر روز خودمو تو آینه نگاه میکردم
ولی همیشه ظاهرمو و فقط گاهی درونم را
من خیلی تغییر کرده بودم
خیلی چیزها را در خودم نیافتم
یه سری چیزها در من گم شده بودن
میخوام بگم گم شدن تا قضیه رو وخیم نکنم
ولی در اعماق وجودم میدونستم که اونا نابود شدن و هیچ وقت بهم برنمیگردن
من اون آدم سابق نبودم
شاید ظاهرم ، حتی شخصیت ظاهریم برای کسی تغییر نکرده بود
اما من از درون احساس دگرگون شدن داشتم
درونم مثل یه ساختمون خراب شده ی بود که با هیچ چیز نمیشد درستش کرد
احساس هایم مرا ترک کرده بودن
و من به شکل مضخرفی دیگه از خودم خوشم نمیومد
هنوز آدمهایی بودن که از من خوششون میومد و من دلیلشو نمیفهمیدم
و در واقع این قانون من بود
که هر چی بیشتر از خودم بدم میومد
آمها بیشتر از من خوششون میومد #سخنان_کوچیکان
من هر روز خودمو تو آینه نگاه میکردم
ولی همیشه ظاهرمو و فقط گاهی درونم را
من خیلی تغییر کرده بودم
خیلی چیزها را در خودم نیافتم
یه سری چیزها در من گم شده بودن
میخوام بگم گم شدن تا قضیه رو وخیم نکنم
ولی در اعماق وجودم میدونستم که اونا نابود شدن و هیچ وقت بهم برنمیگردن
من اون آدم سابق نبودم
شاید ظاهرم ، حتی شخصیت ظاهریم برای کسی تغییر نکرده بود
اما من از درون احساس دگرگون شدن داشتم
درونم مثل یه ساختمون خراب شده ی بود که با هیچ چیز نمیشد درستش کرد
احساس هایم مرا ترک کرده بودن
و من به شکل مضخرفی دیگه از خودم خوشم نمیومد
هنوز آدمهایی بودن که از من خوششون میومد و من دلیلشو نمیفهمیدم
و در واقع این قانون من بود
که هر چی بیشتر از خودم بدم میومد
آمها بیشتر از من خوششون میومد #سخنان_کوچیکان
۲.۴k
۱۹ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.