شاعر که باشی

شاعر که باشی
بند دلت دست این واژه هاست...‌.

بی توجه به های های
نگاهی که هی رنگ به رنگ میشود
 تو را این سو و آن سو میبرند

و ناگهان
بین چهار دیوارِ تجسم
پشت  به حرفهای نگفته ات
دست سایه های آب رفته را
میگیرند و میروند

و تو چه معصومانه پای شعرت ....
جان میدهی

شاعر که باشی...
آه لعنت
لعنت بر این واژها

#فلور_فرشچی
دیدگاه ها (۱۴)

.جغرافیایِ تنت را محدود نکن من تمام فاصله ها را وجب کرده امب...

#دختر لحظه های #بنفش#میخنددبنفش...و برف میبارددر اندیشه امو ...

با " خودم " قهرمعاشقی مگر چقدر می ارزد که خودش را یادش رفته....

دوست داشتن که لباس تن نیست که هر وقت دلت نخواست عوضش کنی خدا...

سرگرم درسم بودم ببخشید دیر ارسال کردم

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط