این که می دونی سرانجامی نداری باهاش و دل خوش می کنی به بی
این که میدونی سرانجامی نداری باهاش و دل خوش میکنی به بی سرانجامیش..
این که معیار زیبائی میشه برات ، و دوستت میگه رفیق این کجاش خوشگله..
این که خودش ساکته و هرکی هرچی میگه درباره ش تو دفاع میکنی ازش و تهش میگی البته ربطی به من نداره..
این که مهم نیست که چی داره چی نداره و امیدواری به همه ی چیزایی که قراره بعدها با هم بسازین..
این که به همه میگی ازدوام هنوز برام زوده اما تا یه عروس و داماد میبینی، خودتو با اون به جاشون تصور میکنی و دلت غنج میره..
این که تا یه بچه ی خوشگل میبینی به پهنای صورت لبخند میزنی و با خودت میگی بچه ی من و فلانیم حسابی خوشگل میشه ها..
این که تا حرف عشق و دوست داشتن میشه سکوت میکنی و قلبت تندتر میتپه به خاطر راز شیرینی که یه روزی قراره برملا بشه..
این که شبا آخرین اسمی که قبل از خواب میاد توی ذهنت و صبح به محض بیدار شدن میاد رو لبات، همونیه که سعی میکنی چیزی ازش نگی توو جمع..
این که آدم با خدا و معتقدیم نباشی به جایی میرسی که توو خلوتت به خودِ خدا بگی: تورو خدا، فقط اونو میخواما...
این که از همون جمله ی اول این نوشته حواست فقط پرت یه نفر بود ...
به روی خودت نیار
ولی عاشق شدی!
این که معیار زیبائی میشه برات ، و دوستت میگه رفیق این کجاش خوشگله..
این که خودش ساکته و هرکی هرچی میگه درباره ش تو دفاع میکنی ازش و تهش میگی البته ربطی به من نداره..
این که مهم نیست که چی داره چی نداره و امیدواری به همه ی چیزایی که قراره بعدها با هم بسازین..
این که به همه میگی ازدوام هنوز برام زوده اما تا یه عروس و داماد میبینی، خودتو با اون به جاشون تصور میکنی و دلت غنج میره..
این که تا یه بچه ی خوشگل میبینی به پهنای صورت لبخند میزنی و با خودت میگی بچه ی من و فلانیم حسابی خوشگل میشه ها..
این که تا حرف عشق و دوست داشتن میشه سکوت میکنی و قلبت تندتر میتپه به خاطر راز شیرینی که یه روزی قراره برملا بشه..
این که شبا آخرین اسمی که قبل از خواب میاد توی ذهنت و صبح به محض بیدار شدن میاد رو لبات، همونیه که سعی میکنی چیزی ازش نگی توو جمع..
این که آدم با خدا و معتقدیم نباشی به جایی میرسی که توو خلوتت به خودِ خدا بگی: تورو خدا، فقط اونو میخواما...
این که از همون جمله ی اول این نوشته حواست فقط پرت یه نفر بود ...
به روی خودت نیار
ولی عاشق شدی!
۱۰۵.۸k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰