من سایهای از نیمه ی پنهانی خویشم

من سایه‌ای از نیمه ی پنهانی خویشم
تصویر هزار آینه حیرانی خویشم

صد بار پشیمانی و صد مرتبه توبه
هر بار پشیمان ز پشیمانی خویشم

عالم همه هرچند که زندان من و توست
از این همه آزادم و زندانی خویشم

تا در خم آن گیسوی آشفته زدم دست
چون خاطر خود جمع پریشانی خویشم

فردایی اگر باشد باز از پی امروز
شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم

حافظ مگر از عهده ی وصف تو برآید
با حسن تو حیران غزل‌خوانی خویشم

@RadiooShear | قیصر امین پور‌
دیدگاه ها (۰)

زن ها هم شاعرند هم پرنده !شاعر بودنشان را بعد از شنیدن "دوست...

اینکه می گویید زن ها پیچیده اندگاهی هم بهانه گیر...کاملاً قب...

وقتی نیستی حال پرنده ی غربت زده ایی را دارمکه در اقلیم دلتنگ...

اگه ازتون پرسیدن با دوستتون عشقتونرفیقتون یا هر کسی که چرا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط