برایت شعر می گویم

برایت شعر می گویم
که امشب شام مهتاب است

من امشب با تو می گویم
همه ناگفته هایم را

دمی با تو به سر بردن خودش آرامشی ناب است 🌙

#فریدون_مشیری
💠
دیدگاه ها (۱)

رخ قبله‌ام کجا شد که نماز من قضا شدز قضا رسد هماره به من و ت...

مینویسم عشق؛ مستی؛شور و غوغای دلممینویسی عقل و من شل می شود ...

...

منم واین صنم وعاشقی وباقی عمر!من از او گر بکشی جای دگر می نر...

امشباز دنیا یک پنجره ی نیمه بازرو به مهتاب میخواهم!که دست عط...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط