یک نفر هستصمیمانه تو را می خواهد
یک نفر هست صمیمانه تو را می خواهد
مثل یک عاشق دیوانه تو را می خواهد
گاه با یاد تو زانو به بغل می گیرد
خاطراتش شده افسانه ، تو را می خواهد
می نشیند سر راه تو ، که بر می گردی
عمری اینجور غریبانه تو را می خواهد
پای پیمان تو از جان و دلش می گذرد
عشق می ورزد و جانانه تو را می خواهد
یاد تو همدم تنهایی شب هایش هست
یعنی عاشق شده رندانه ، تو را می خواهد
روی ناچاری اگر جرعه ای از باده خورد
غرض این است که مستانه تو را می خواهد
چشم بر پنجره ی نازک دل می دوزد
تا بیایی ، دل ویرانه تو را می خواهد
مثل یک عاشق دیوانه تو را می خواهد
گاه با یاد تو زانو به بغل می گیرد
خاطراتش شده افسانه ، تو را می خواهد
می نشیند سر راه تو ، که بر می گردی
عمری اینجور غریبانه تو را می خواهد
پای پیمان تو از جان و دلش می گذرد
عشق می ورزد و جانانه تو را می خواهد
یاد تو همدم تنهایی شب هایش هست
یعنی عاشق شده رندانه ، تو را می خواهد
روی ناچاری اگر جرعه ای از باده خورد
غرض این است که مستانه تو را می خواهد
چشم بر پنجره ی نازک دل می دوزد
تا بیایی ، دل ویرانه تو را می خواهد
- ۲.۵k
- ۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط