ℳ𝒶𝓃𝓈𝒾ℴ𝓃 ℴ𝒻 𝓋𝒶𝓂℘𝒾𝓇ℯ𝓈🏰🧛🏻
ℳ𝒶𝓃𝓈𝒾ℴ𝓃 ℴ𝒻 𝓋𝒶𝓂℘𝒾𝓇ℯ𝓈🏰🧛🏻
𝔓𝔞𝔯𝔱:⁸
ویو هایون (نویسنده)
ا.ت بعد اینکه از دفتر یونگی اومد مستقیم رفت پیش سونی تا همه چیز رو بهش بگه
بعد از اینکه همه چیز رو تعریف کرد گفت
ا.ت:الان باید چکار کنیم؟
سونی:نمیدونم
ا.ت:من که قبول کردم
سونی:چرااااااااااااااااا؟!!؟
ا.ت:تا بهش اومدم بگم که نمیتونیم اما نذاشت حرفم رو کامل کنم
سونی:گفت تا ظهر بهمون خبر میده
ا.ت: اوکی
کوک ویو:
مثل اینکه یونگی هیونگ تصمیم گرفته که ا.ت و سونیا خواهرش بیان عمارت و تا یکماه شرکت تعطیل بشه.
اما من اومدم مخالفت کنم که حسابم رو حسابی رسید و بخاطر همین مجبورم شدم که قبول کنم°×° »» ×_×
(پرش زمانی به مکالمه یونگی و کوک.....)
«زنگ زده به کوک»
یونگی:کوک بیا دفترم
کوک:چرا؟
یونگی:بیا حرفم نباشه
کوک:چشم
کوک اومد😌
(تق تق تق)
یونگی:بیا داخل
کوک:جانم هیونگ کارم داشتی؟
یونگی:بیا بشین تا بهت بگم
کوک رفت روی مبل روبهروی میز یونگی نشست
کوک:بفرما خوب حالا بگو
یونگی: خوب ببین میخوام تا یکماه شرکت رو تعطیل کنم
کوک:چرا؟!
یونگی:میخوام یکم کار ها رو بهتر پیش ببرم
کوک:خوب چرا توی همین شرکت کار ها رو پیش نمیبری
یونگی:من نمیتونم خودت میدونی از فضای شرکت خوشم نمیاد بعد هم اینجوری بهتر میتونم رو کار ها نظارت داشته باشم بخاطر همین گفتم لی ا.ت و خواهرش لی سونیا بیان تا یکماه عمارت و اونجا کار ها رو پیش میبریم
کوک:من قبول نمیکنم
یونگی: که قبول نمیکنی،آره؟
کوک:آره قبول نمیکنم
یونگی:یک لحظه صبر کن
یونگی موبایلش رو از توی جیبش آورد بیرون و با جین تماس گرفت
کوک:هیونگ چیکار میکنی؟
یونگی:.......(داره زنگ میزنم به جین)
(مکالمه جین و یونگی.....)(گوشی یونگی روی بلند گو هست)
جین:الو چی میگی یونگی؟
یونگی:سلام هیونگ😑😐🙄
جین:آها خوب.....ببخشید....سلام....خوب.....کارم داشتی؟
یونگی:هیونگ میگم از امروز که اومدیم عمارت کوک ظرف هارو میشوره
جین:آممممم...باشه اوکیه
کوک:هیونگ نهههه😫😫
یونگی:تو ساکت باش
جین:با منی؟
یونگی:نه هیونگ
یونگی:کاری نداری؟
جین:نه بای
یونگی:بای
کوک:هیونگ چیکار کردی؟😩😩🤧
یونگی: قبول میکنی یا نه؟
کوک:قبول میکنمπ‿π(کلافه)
یونگی:خوبه
یونگی:همون اول میخواستی قبول کنی تا تنبیه نشی
کوک:یعنی الان باید تا یکماه ظرف بشورم
یونگی:بله
کوک:وایییییییی خدااااااااااااا.......با من دیگه کاری نداری؟
یونگی:..........
_____________________________
خوب سلام سلام:)
اینم از پارت هشتم
راستی تولد امیدمون مبارک
شرایط میزارم اگه زود عمل کنین فیک زودتر آپ میشه
Like:²⁰
𝔓𝔞𝔯𝔱:⁸
ویو هایون (نویسنده)
ا.ت بعد اینکه از دفتر یونگی اومد مستقیم رفت پیش سونی تا همه چیز رو بهش بگه
بعد از اینکه همه چیز رو تعریف کرد گفت
ا.ت:الان باید چکار کنیم؟
سونی:نمیدونم
ا.ت:من که قبول کردم
سونی:چرااااااااااااااااا؟!!؟
ا.ت:تا بهش اومدم بگم که نمیتونیم اما نذاشت حرفم رو کامل کنم
سونی:گفت تا ظهر بهمون خبر میده
ا.ت: اوکی
کوک ویو:
مثل اینکه یونگی هیونگ تصمیم گرفته که ا.ت و سونیا خواهرش بیان عمارت و تا یکماه شرکت تعطیل بشه.
اما من اومدم مخالفت کنم که حسابم رو حسابی رسید و بخاطر همین مجبورم شدم که قبول کنم°×° »» ×_×
(پرش زمانی به مکالمه یونگی و کوک.....)
«زنگ زده به کوک»
یونگی:کوک بیا دفترم
کوک:چرا؟
یونگی:بیا حرفم نباشه
کوک:چشم
کوک اومد😌
(تق تق تق)
یونگی:بیا داخل
کوک:جانم هیونگ کارم داشتی؟
یونگی:بیا بشین تا بهت بگم
کوک رفت روی مبل روبهروی میز یونگی نشست
کوک:بفرما خوب حالا بگو
یونگی: خوب ببین میخوام تا یکماه شرکت رو تعطیل کنم
کوک:چرا؟!
یونگی:میخوام یکم کار ها رو بهتر پیش ببرم
کوک:خوب چرا توی همین شرکت کار ها رو پیش نمیبری
یونگی:من نمیتونم خودت میدونی از فضای شرکت خوشم نمیاد بعد هم اینجوری بهتر میتونم رو کار ها نظارت داشته باشم بخاطر همین گفتم لی ا.ت و خواهرش لی سونیا بیان تا یکماه عمارت و اونجا کار ها رو پیش میبریم
کوک:من قبول نمیکنم
یونگی: که قبول نمیکنی،آره؟
کوک:آره قبول نمیکنم
یونگی:یک لحظه صبر کن
یونگی موبایلش رو از توی جیبش آورد بیرون و با جین تماس گرفت
کوک:هیونگ چیکار میکنی؟
یونگی:.......(داره زنگ میزنم به جین)
(مکالمه جین و یونگی.....)(گوشی یونگی روی بلند گو هست)
جین:الو چی میگی یونگی؟
یونگی:سلام هیونگ😑😐🙄
جین:آها خوب.....ببخشید....سلام....خوب.....کارم داشتی؟
یونگی:هیونگ میگم از امروز که اومدیم عمارت کوک ظرف هارو میشوره
جین:آممممم...باشه اوکیه
کوک:هیونگ نهههه😫😫
یونگی:تو ساکت باش
جین:با منی؟
یونگی:نه هیونگ
یونگی:کاری نداری؟
جین:نه بای
یونگی:بای
کوک:هیونگ چیکار کردی؟😩😩🤧
یونگی: قبول میکنی یا نه؟
کوک:قبول میکنمπ‿π(کلافه)
یونگی:خوبه
یونگی:همون اول میخواستی قبول کنی تا تنبیه نشی
کوک:یعنی الان باید تا یکماه ظرف بشورم
یونگی:بله
کوک:وایییییییی خدااااااااااااا.......با من دیگه کاری نداری؟
یونگی:..........
_____________________________
خوب سلام سلام:)
اینم از پارت هشتم
راستی تولد امیدمون مبارک
شرایط میزارم اگه زود عمل کنین فیک زودتر آپ میشه
Like:²⁰
۲.۸k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.