شبی غمگین
شبی غمگین ....
شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد....
دلم در حسرت دیداراو ماند.
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد .....
به من می گفت تنهایی غریب است..
ببین باغربتش با من چه ها کرد..
تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پاکرد ...
او
هرگز شکستم را نفهمید...
اگرچه تا ته دنیا صدا کرد...
شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد....
دلم در حسرت دیداراو ماند.
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد .....
به من می گفت تنهایی غریب است..
ببین باغربتش با من چه ها کرد..
تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پاکرد ...
او
هرگز شکستم را نفهمید...
اگرچه تا ته دنیا صدا کرد...
- ۲.۳k
- ۱۳ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط