شبی غمگین

شبی غمگین ....
شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد....
دلم در حسرت دیداراو ماند.
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد .....
به من می گفت تنهایی غریب است..
ببین باغربتش با من چه ها کرد..
تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پاکرد ...
او
هرگز شکستم را نفهمید...
اگرچه تا ته دنیا صدا کرد...
دیدگاه ها (۲۹)

خلوتی میخواهم ....خلوتــی میخواهم....تــو باشی و من....در کن...

ﺩﺧﺘــــــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ...ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪﺩﻭﺳﺘــــــــــ...

دوسـت دارم بارها مـزه ی لـبانت را بچـشم !طـعم شیرینی دارد ! ...

زنگـاهـی سـعــی مـی کـنـد ،مـردانـه بـازی کـنـد !!!مـردانه ک...

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

.🤎 @sharon.star سال ۱۹۵۵، شبی که باران بی‌وقفه می‌بارید و مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط