&فیک پسری با نام های مختلف&
&فیک پسری با نام های مختلف&
کوک: خدا رحم کنه قراره همه جا با اب رامیون خانوم پر شه
ته: بچه ها چند نفریم
ات: اومم نامجون جین جیمین من تو و کوک ۶ نفریم ۷ تا سفارش بده
ته: اوک
نامجون: بیاید بشینیم اینجا
جین: منو با این شونه های پهنم اذیت نکنید 😑
کوک: اینجا جا داره ک بگم وادفاخ
(بعد از ۴۰ دقیقه)
ات: بچه نظرتون با سوجو موقع غذا چیه
کوک: من موافقم
ته: منم هستم
جیمین: منم هستم
نامجون : ن ن ن ن اصلا
جین: اومم باشه
نامجون: جین تر خداا الان مجبور میشیم کولشون کنیم
جین: عب نداره بزار خش باشیم
ات:ببخشید میشه برامون چند شیشه سوجو بیارید
گارسن : بفرمایید اینم غذا و سوجو چیز دیگه ای میخواید
کوک: خیر ممنونم
ات: (در حال ملچ ملوچ کردن) چه خشمزه اس
کوک: احساس میکنم از اب دهن ات توی لیوانم ریخت🙂😂
ات: یااااا
کوک: دروغه بیا نگاه
ات: خیلی خب میریم خونه دیگ من ترو ادم میکنم
کوک : خیلی خب بچه ها لیواناتونو پر کنید و بیارید وسط
( همه پر کردن و اوردن وسط )
نامجون: بع سلامتی جین ن بخواطر جنس خوبش به خواطر شونه هاش
( ات و جیمین و کوک تا ته لیوان خوردن اما بقیه ن)
*بعد از ۲ ساعت* *الان ساعت ۵:۳۰دقیقه بعد از ظهر هس*
ته: بریم خونه یا بریم بگردیم بازم
ات: من ک دیگ حال گردش ندارم
نامجون: بریم خونه بازی کنیم
جین: فقط قبل رفتن از بقالی نودل بخر درست کنم برا شام
کوک: دقت کردید تازگیا چقد نودل میخوریم
جیمین: شاید دلیلش اینه غذایی جز نودل و املت بلد نیستیم
جین: چیی من قرمه سبزی بلدما
نویسنده: داداشش تو کره ای نباید قرمه سبزی بلد باشی
جین: اومم راست میگیا
نویسنده : اینجا جا داره ک بگم فاخ
کوک: قرمه سبزی چیه
جین: نمیدونم یه غذای ایرانیه
ات: عی بابااا چه فرقی میکنه نودل بخر بریم خونه بخوابم اه
ته: چرا یهو این اینجوری شد
کوک: ای پلنگ وحشی وقتی خستس اینجوری بی اعصابه
ته : اها
کوک: خدا رحم کنه قراره همه جا با اب رامیون خانوم پر شه
ته: بچه ها چند نفریم
ات: اومم نامجون جین جیمین من تو و کوک ۶ نفریم ۷ تا سفارش بده
ته: اوک
نامجون: بیاید بشینیم اینجا
جین: منو با این شونه های پهنم اذیت نکنید 😑
کوک: اینجا جا داره ک بگم وادفاخ
(بعد از ۴۰ دقیقه)
ات: بچه نظرتون با سوجو موقع غذا چیه
کوک: من موافقم
ته: منم هستم
جیمین: منم هستم
نامجون : ن ن ن ن اصلا
جین: اومم باشه
نامجون: جین تر خداا الان مجبور میشیم کولشون کنیم
جین: عب نداره بزار خش باشیم
ات:ببخشید میشه برامون چند شیشه سوجو بیارید
گارسن : بفرمایید اینم غذا و سوجو چیز دیگه ای میخواید
کوک: خیر ممنونم
ات: (در حال ملچ ملوچ کردن) چه خشمزه اس
کوک: احساس میکنم از اب دهن ات توی لیوانم ریخت🙂😂
ات: یااااا
کوک: دروغه بیا نگاه
ات: خیلی خب میریم خونه دیگ من ترو ادم میکنم
کوک : خیلی خب بچه ها لیواناتونو پر کنید و بیارید وسط
( همه پر کردن و اوردن وسط )
نامجون: بع سلامتی جین ن بخواطر جنس خوبش به خواطر شونه هاش
( ات و جیمین و کوک تا ته لیوان خوردن اما بقیه ن)
*بعد از ۲ ساعت* *الان ساعت ۵:۳۰دقیقه بعد از ظهر هس*
ته: بریم خونه یا بریم بگردیم بازم
ات: من ک دیگ حال گردش ندارم
نامجون: بریم خونه بازی کنیم
جین: فقط قبل رفتن از بقالی نودل بخر درست کنم برا شام
کوک: دقت کردید تازگیا چقد نودل میخوریم
جیمین: شاید دلیلش اینه غذایی جز نودل و املت بلد نیستیم
جین: چیی من قرمه سبزی بلدما
نویسنده: داداشش تو کره ای نباید قرمه سبزی بلد باشی
جین: اومم راست میگیا
نویسنده : اینجا جا داره ک بگم فاخ
کوک: قرمه سبزی چیه
جین: نمیدونم یه غذای ایرانیه
ات: عی بابااا چه فرقی میکنه نودل بخر بریم خونه بخوابم اه
ته: چرا یهو این اینجوری شد
کوک: ای پلنگ وحشی وقتی خستس اینجوری بی اعصابه
ته : اها
۷.۸k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.