مردی که ویران از فراقت بود من بودم

مردی که ویران از فراقت بود، من بودم
از هر جهت در اشتیاقت بود، من بودم

در خلوتت گویی هر لحظه تو را می پایید
روحی که دائم در اتاقت بود، من بودم

#تک_بیت_ناب
#منو_بانو
دیدگاه ها (۲)

یک صبح دگر از تو، دل بردم و دل دادمیک چهار قُلِ کوتاه، زیر ل...

تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب چه اختلاف بزرگی کجا به هم بر...

کور باشم تا نبینم چشم ها دنبال توست غیرتی هستم، حسودم، اندکی...

تنهاترین امام زمین مقتدای شهر تنها، چه میکنی؟ توکجایی؟ کجای ...

مادر #بهشت من همه #آغوش گرم توستگویی سرم هنوز به #بالین نرم ...

از همان روزی که در باران سوارم کرده ایبا نگاهت هیچ می دانی چ...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط