داستان کوتاه

🌷🌷🌷
داستان کوتاه

یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری، پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گِلی شد.

من بی‌خیال، پی‌اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود.
ولی نشد...
بعدها هر چه شستمش پاک نشد!

حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!

آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت:
"این لباس چِرک‌ مُرده شده!"
گفت:
"بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛
باید تا زنده اند پاک شوند!"

چرک‌ مُرده شد...
و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت!

✨بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم
کم ندارد از لباس سفید!
حواست که نباشد لکه می شود؛
وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری،
می‌شود چرک...

به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا
تازه است، تا زنده است، باید شست
و پاک کرد...!"

مواظب دل‌های خودمون و
دل‌های همدیگر باشیم.🌹


🌷🌷🌷
دیدگاه ها (۰)

‏اینایی که ‎#طرح_صیانت رو می‌خوان اجرا کنن، چرا اینترنت رو گ...

🍃🌹🍃♥️🍃🌺🌺🍃🌹🍃♥️💫مَستِ خوابِ عشقمُ و اَزخواب بیدارَم مکُندوستَ...

#هردو_بدانیم 🍃 اگر بین شما وهمسرتان کدورتی پیش آمد، باید لاب...

از روی ادب به رسم هر روز صبح سلام بر سالار شهیدان آقا امام ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط