تعدادی از شاعران بزرگ پارسی گوی که خود را سگ اهل بیت
‼ ️ تعدادی از شاعران بزرگ پارسی گوی که خود را سگ اهل بیت نامیدهاند !!!
عبید زاکانی در اول کلیات:
مسکین "عبید" خاک سگ کوی آن کس است
کو از سگان خاک در مرتضی علی است
وحشی بافقی
غزل ۶۱:
وحشی مگو، بگو سگ کوی ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
غزل ۳۲۶:
عزت سگ است در کوی تو وحشی خود چه کرد
گرچه عاشق خوار می باید ، چنین خوارم مکن
غزل ۳۷۰:
بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت
تو می خواهی که من باشم سگ این آستان یا نه؟
قصیده ۱۳:
من سگ این درم اگر دگران
خادم این درند و خدمتکار
ملافیض کاشانی
غزل ۵۷۶:
ز خود اگرچه بدم نسبتم بتو نیکوست
سگم اگرچه ولی از سگان کوی توام
غزل ۶۸۶:
ما را تو غلام خویش مشمر
در خیل سگان شمار داریم
رضی الدین آرتیمانی
ساقی نامه:
سگش بر شهان دارد از آن شرف
که باشد سگ آستان نجف
غزل ۸۶:
چه پرسی از رضی نام و نشانش
غلام تو ، سگ تو ، هرچه خوانی
هلالی جغتایی:
غزل ۱۹:
ای شهسوار حسن سرافراز کن مرا
ای من سگت ، به سوی خود آواز کن مرا
غزل ۱۱۵:
من سگت ، ای ترک آهو چشم ، برقع باز کن
کز برای دیدن روی تو چشمم چار شد
غزل ۱۶۶:
گرد آن کوی سگانند بسی ، بهر خدا
که مرا نیز در آن کوی سگی بشمارید
غزل ۲۴۶:
مرا چه زهره که کوی غلام روی تو باشم
سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم
بخش پنجم درویش نامه:
من سگ با وفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چهار مه به مذهب من
علی و فاطمه ، حسین و حسن
سنایی غزنوی
غزل ۱۰۷:
چون سنایی سگی به کوی تو
نعره پاسبانی چه خواهی کرد
رباعی ۱۳۸:
نان تو خورد سگی که روبه گیرست
این سگ آن سگی که نان تو خورد
حتی عطار نیشابوری سنی هم در اول کتاب مصیب نامه در مورد امام حسین علیه السلام میگوید:
کاشکی ای من سگ هندوی او
کمترین سگ بودمی در کوی او
عبید زاکانی در اول کلیات:
مسکین "عبید" خاک سگ کوی آن کس است
کو از سگان خاک در مرتضی علی است
وحشی بافقی
غزل ۶۱:
وحشی مگو، بگو سگ کوی ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
غزل ۳۲۶:
عزت سگ است در کوی تو وحشی خود چه کرد
گرچه عاشق خوار می باید ، چنین خوارم مکن
غزل ۳۷۰:
بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت
تو می خواهی که من باشم سگ این آستان یا نه؟
قصیده ۱۳:
من سگ این درم اگر دگران
خادم این درند و خدمتکار
ملافیض کاشانی
غزل ۵۷۶:
ز خود اگرچه بدم نسبتم بتو نیکوست
سگم اگرچه ولی از سگان کوی توام
غزل ۶۸۶:
ما را تو غلام خویش مشمر
در خیل سگان شمار داریم
رضی الدین آرتیمانی
ساقی نامه:
سگش بر شهان دارد از آن شرف
که باشد سگ آستان نجف
غزل ۸۶:
چه پرسی از رضی نام و نشانش
غلام تو ، سگ تو ، هرچه خوانی
هلالی جغتایی:
غزل ۱۹:
ای شهسوار حسن سرافراز کن مرا
ای من سگت ، به سوی خود آواز کن مرا
غزل ۱۱۵:
من سگت ، ای ترک آهو چشم ، برقع باز کن
کز برای دیدن روی تو چشمم چار شد
غزل ۱۶۶:
گرد آن کوی سگانند بسی ، بهر خدا
که مرا نیز در آن کوی سگی بشمارید
غزل ۲۴۶:
مرا چه زهره که کوی غلام روی تو باشم
سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم
بخش پنجم درویش نامه:
من سگ با وفای این هر چار
هر دو چشمم برای ایشان چار
کیست آن چهار مه به مذهب من
علی و فاطمه ، حسین و حسن
سنایی غزنوی
غزل ۱۰۷:
چون سنایی سگی به کوی تو
نعره پاسبانی چه خواهی کرد
رباعی ۱۳۸:
نان تو خورد سگی که روبه گیرست
این سگ آن سگی که نان تو خورد
حتی عطار نیشابوری سنی هم در اول کتاب مصیب نامه در مورد امام حسین علیه السلام میگوید:
کاشکی ای من سگ هندوی او
کمترین سگ بودمی در کوی او
- ۴.۷k
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط