مافیا در شب پارت ۳
مافیا در شب پارت ۳
#جیسو
موهام رو که اومده بود رو صورتم فوت کردم آقای کیم سوک جین
(حرفی از راوی :خب بچه ها ببینید الان پسرا میخان به عنوان یه قاچاقچی با دخترا معامله کنن نگید نگفتم .)
یه نگاه به لیسا جنی و رز کردم همشون سرشون رو نامحسوس تکون دادن خوبه
جیسو :میتونم جین صداتون کنم
جین :اوکی
جیسو :معامله با ما خیلی سخته فکر کنم باند پروانه سیاه اسمش تا حالا به گوشتون رسیده نه بگذریم اگه وارد معامله بشید راه پس کشیدن ندارید .
جین ریلکس :اوکی جنی داشت با محافظا حرف میزد رز هم سرش تو لپ تابش بود لیسا هم که کلا کاری نمیکنه تو معامله تنها کسایی که صدای لیسا رو شنیدن من و جنی و رز بودیم اون به هیچکس صداش رو نشون نداده
یه پوزخند به جین زدم گفتم ما دیگه میریم لیسا بدون حرف بلند شد و دست جنی و رز رو کشید رفتیم سوار ماشین شدیم و پیش به سوی خونه .
۲ ساعت بعد لیسا
دستکش مشکی ماسک همیشگی و یه لباس کلا مشکی جووون خب وقتشه بریم . رفتم سوار ماشینم شدم رسیدم خونه مورد نظر بازم از دیوار کشیدم بالا و... خو چیه حوصله ندارم بگم فقط بدونید الان تو خونم در اتاق رو باز کردم تا اون وو بیدار بود جالبه داد زد نگهبان نگهبان ریلکس لوله خفه کن رو زدم و بعدش بووم مرگ یه پوزخند نگهبان ها ریختن تو اتاق یا چشمای بی حس بهشون نگاه کردم و از پنجره پریدم بیرون لحظه آخر تیر یکیشون خورد به بازوم آههه لعنت بهت سریع پریدم ماشین نمیشد برم بیمارستان خونه هم نمیشد پس مجبورم خودم گلوله رو درارم رسیدم خونه خودم یک ساعت بعد وایی جییغ از درد کشیدم آخیش گلوله درومد پریدم رو تختم و به خوابی نه چندان خوش رفتم .
#کوک
یاااا مامان من باید به این مأموریت برم نمیشه نرم
مامان :,نخیر نمیشه میخای بلایی که سر دختر عموت اومد سر تو بیاد میخای تو هم مثل دختر عموت بمیری
یه پووف بلند کشیدم گفتم مادر من نمیشه نرم وظیفه منه خو
مامان :,یاااا باشه برو کچلم کردی
رفتم تو فکر بیچاره دختر عمموم اون هم توسط پروانه سیاه کشته شد درست جلو چشم عموم کشتنش اول جنازش رو سوزاندن و بعد پرتش کردن پایین عموم الان دیگه به خاطر فشار روحی که روش بود نمیتونه راه بره من باید انتقام بگیرم عموم هم پلیس بود .
#جیسو
موهام رو که اومده بود رو صورتم فوت کردم آقای کیم سوک جین
(حرفی از راوی :خب بچه ها ببینید الان پسرا میخان به عنوان یه قاچاقچی با دخترا معامله کنن نگید نگفتم .)
یه نگاه به لیسا جنی و رز کردم همشون سرشون رو نامحسوس تکون دادن خوبه
جیسو :میتونم جین صداتون کنم
جین :اوکی
جیسو :معامله با ما خیلی سخته فکر کنم باند پروانه سیاه اسمش تا حالا به گوشتون رسیده نه بگذریم اگه وارد معامله بشید راه پس کشیدن ندارید .
جین ریلکس :اوکی جنی داشت با محافظا حرف میزد رز هم سرش تو لپ تابش بود لیسا هم که کلا کاری نمیکنه تو معامله تنها کسایی که صدای لیسا رو شنیدن من و جنی و رز بودیم اون به هیچکس صداش رو نشون نداده
یه پوزخند به جین زدم گفتم ما دیگه میریم لیسا بدون حرف بلند شد و دست جنی و رز رو کشید رفتیم سوار ماشین شدیم و پیش به سوی خونه .
۲ ساعت بعد لیسا
دستکش مشکی ماسک همیشگی و یه لباس کلا مشکی جووون خب وقتشه بریم . رفتم سوار ماشینم شدم رسیدم خونه مورد نظر بازم از دیوار کشیدم بالا و... خو چیه حوصله ندارم بگم فقط بدونید الان تو خونم در اتاق رو باز کردم تا اون وو بیدار بود جالبه داد زد نگهبان نگهبان ریلکس لوله خفه کن رو زدم و بعدش بووم مرگ یه پوزخند نگهبان ها ریختن تو اتاق یا چشمای بی حس بهشون نگاه کردم و از پنجره پریدم بیرون لحظه آخر تیر یکیشون خورد به بازوم آههه لعنت بهت سریع پریدم ماشین نمیشد برم بیمارستان خونه هم نمیشد پس مجبورم خودم گلوله رو درارم رسیدم خونه خودم یک ساعت بعد وایی جییغ از درد کشیدم آخیش گلوله درومد پریدم رو تختم و به خوابی نه چندان خوش رفتم .
#کوک
یاااا مامان من باید به این مأموریت برم نمیشه نرم
مامان :,نخیر نمیشه میخای بلایی که سر دختر عموت اومد سر تو بیاد میخای تو هم مثل دختر عموت بمیری
یه پووف بلند کشیدم گفتم مادر من نمیشه نرم وظیفه منه خو
مامان :,یاااا باشه برو کچلم کردی
رفتم تو فکر بیچاره دختر عمموم اون هم توسط پروانه سیاه کشته شد درست جلو چشم عموم کشتنش اول جنازش رو سوزاندن و بعد پرتش کردن پایین عموم الان دیگه به خاطر فشار روحی که روش بود نمیتونه راه بره من باید انتقام بگیرم عموم هم پلیس بود .
۱۳.۴k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.