رهایم کن

رهایم کن
از اسارت پاییز
رهایم کن از دلتنگی
دست هایم را بگیر
مرا در آغوش بکش
و بگذار آزاد شود فریادم از گلو
بگذار دوستت دارم هایم
رها شود در آسمان
دلم می خواهد
عطر علاقه ام تو را به سوی من بکشد
آخر
توووو
پرنده جلد آغوش منی
دیدگاه ها (۱)

اجازه بده تا دوستت داشته باشمبی اجازه ببوسمتبی پروا در آغوشت...

.مے خواهمپلڪهایم را روے هم بگذارمو براے آغوش ڪشیدنتهزاران هز...

دلتنگت که میشوم چشمانم را میبندم صدایت میکنمصدایم میزنی میدا...

گاهی بهترین کاری که میشه کرد- نه فکره- نه خیال- نه تعجب- نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط