رمان آشفتگی
رمان آشفتگی
پارت ۴۰
ا. ت: منن میرم بخوابم
یونگی: توک همین الان بیدار شدی
ا. ت: خوو خوابم دار
الکس: بزار بر
یونگی: کسی از تو نخواست حرف بزنی
الکس: هههه😏باش ناهیون بریم بعدن خوب با ا. ت حرف میزنیم
ناهیون؛ بریم
و الکس (بی پدرو مادر) ناهیون رفتن
ا. ت: نیا میش بیای
نیا: باش
ا. ت و نیا رفتن داخل اتاق
نیا: چیشد ا. ت؟؟؟
ا. ت: نیا یچیزی ازت میپرسم لطفاً بهم جواب بده و قول بده ک ب کسی نمیگی حتا جیمین و یونگی
نیا:باشه ب هشون نمیگم
ا. ت: چن سال ما باهم دوستیم؟
نیا: از وقتی ۵سالمون بود دوستیم چرا
ا. ت: من با کسی جز یونگی بودم
نیا: ن
ا. ت: مطمئنی با اون پسری ک الان اومد رابطه نداشتم
نیا: ارر تو و اون فقط دوستین نکن چیزی بهت گفت
ا. ت: ار گفت من باشه بودم اونم چهار ساللل و خوب ی اتفاقاتی هم بینمون افتاد بود و گفت یونگی کتکم میزد و زندانیم میکرد و من میخواستم از یونگی جدا شم
نیا: ایشش عوضیی اشغاللل دروغ گوو
ا. ت: یعنی دروغ گفت
نیا: ار و ا. ت رو از شونهاش گرفته
نیا: ببین ا. ت من از وقتی بچه بودی باهاتم نمیخوام صدمه ببینی باش نباید سمت اون عوضی بری یونگی خیلی خیلی دوست دار اون هیچ وقت دس روت بلند نکرد اون عوضی چون یونگی کتکش زده و قبلا از تو خوشش میومد الان از فرصت استفاده کرد و دروغ گفته نباید حرفشو باور کنی
ا. ت: باش
اگ کم ببخشید ☺️
پارت ۴۰
ا. ت: منن میرم بخوابم
یونگی: توک همین الان بیدار شدی
ا. ت: خوو خوابم دار
الکس: بزار بر
یونگی: کسی از تو نخواست حرف بزنی
الکس: هههه😏باش ناهیون بریم بعدن خوب با ا. ت حرف میزنیم
ناهیون؛ بریم
و الکس (بی پدرو مادر) ناهیون رفتن
ا. ت: نیا میش بیای
نیا: باش
ا. ت و نیا رفتن داخل اتاق
نیا: چیشد ا. ت؟؟؟
ا. ت: نیا یچیزی ازت میپرسم لطفاً بهم جواب بده و قول بده ک ب کسی نمیگی حتا جیمین و یونگی
نیا:باشه ب هشون نمیگم
ا. ت: چن سال ما باهم دوستیم؟
نیا: از وقتی ۵سالمون بود دوستیم چرا
ا. ت: من با کسی جز یونگی بودم
نیا: ن
ا. ت: مطمئنی با اون پسری ک الان اومد رابطه نداشتم
نیا: ارر تو و اون فقط دوستین نکن چیزی بهت گفت
ا. ت: ار گفت من باشه بودم اونم چهار ساللل و خوب ی اتفاقاتی هم بینمون افتاد بود و گفت یونگی کتکم میزد و زندانیم میکرد و من میخواستم از یونگی جدا شم
نیا: ایشش عوضیی اشغاللل دروغ گوو
ا. ت: یعنی دروغ گفت
نیا: ار و ا. ت رو از شونهاش گرفته
نیا: ببین ا. ت من از وقتی بچه بودی باهاتم نمیخوام صدمه ببینی باش نباید سمت اون عوضی بری یونگی خیلی خیلی دوست دار اون هیچ وقت دس روت بلند نکرد اون عوضی چون یونگی کتکش زده و قبلا از تو خوشش میومد الان از فرصت استفاده کرد و دروغ گفته نباید حرفشو باور کنی
ا. ت: باش
اگ کم ببخشید ☺️
۶.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.