حریم شخصی تو خانوادیه ما اصلا معنای ندار مثلا ی دفعه من خ
حریم شخصی تو خانوادیه ما اصلا معنای ندار مثلا ی دفعه من خونه ای عمم خواب بودم ساعت ۳:۳۶دقیق صب دوتا پسر عمومم اومدن بالاسرم ی سطل اب یخ ریختن روم (ازم فقط ۴سال بزرگترن)
ی دفعه دیگه هم خونه تنها بودم و هیچ کسی خونه نبود پسر دایم و پسر خالم ک کراشمم هست اومد بودن خونمون و تو اتاقم داشتن حرف میزدن منم حموم بودم صداشونو شنیدم ریدم فکر کردم جن یا دزد سری لباس پوشیدم اومدم بیرون میبینم دوتا اقا زاد رو تختم لم دادن ازشون پرسیدم چطوری اومدیم تو گفتن مامانم کلید داد بهشون😑😑
ی دفعه دیگه هم خونه تنها بودم و هیچ کسی خونه نبود پسر دایم و پسر خالم ک کراشمم هست اومد بودن خونمون و تو اتاقم داشتن حرف میزدن منم حموم بودم صداشونو شنیدم ریدم فکر کردم جن یا دزد سری لباس پوشیدم اومدم بیرون میبینم دوتا اقا زاد رو تختم لم دادن ازشون پرسیدم چطوری اومدیم تو گفتن مامانم کلید داد بهشون😑😑
۶.۲k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.