به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر

به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

من از آغاز درخاکم نمی از عشق می بینم
مرا می ساختند ای کاش از آب وگلی دیگر

طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

به دنبال کسی جا مانده از پرواز می‌گردم
مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر!
دیدگاه ها (۵)

شکایت می کنی اما خودت هم در یقین هستیدر این عاشق شدن بامن گن...

♡سلامتی مرد زندگیم♡ آقامونو میگم😆 وقتی من صداش میکنم نمیگه ه...

باز باراناما ، بی ترانهمی خورد بر شانه های این دل تنها نشسته...

عــــــشق یعنی مست بودن بی شرابعــــــشق یعنی اشـــک جاری مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط