جهان از خیابان من چرب تر بود

جهان از خیابان من چرب تر بود
بزرگیه سیاره از من گرفتند
بترس از شبی که
مقابل نشینی
که دنیا ره و رسم گِردش چنین است ،
زمینی که من میشناسم سر آخر
به هم می رساند
شگردش چنین است ..
به فکر تو هم هستم ای
حضرت دور
به فکر خودم که اگر دیدمت باز ،
اگر تاس نَردَم به خوبی نشیند ،
اگر آخر قصه بلعیدمت باز ،
چگونه مرا رو به رو میگذاری ..
بگو با چه سِحری مرا میکشی باز ..
چطور آبِ از جوی رفته دوباره به جوی باز گردد
بگو شُعبده باز ..
ببخشم نبخشم مرا صرف کردی
چطور آن دل داده را پس بگیرم
توام بچه بودی عزیز دل من
چطور اشک از آن چشم نارَس بگیرم ..
دیدگاه ها (۲۶)

اشک دریاچه شد اماقدش از سَر نگذشتهر کسی رفت و به ناحق به قضا...

میان همه زندگان دو عالم ،اگر نام کم رنگ من را زدودند ،چه غم ...

بدون عشقنمیشه زندگی کرد ..

ناگهان شدکه زمین نبض جنونش زد و بعد ،خونم از حلق به جوش آمد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط