شیشه خون
#شیشهخون
P12
تا اینو میگه بر میگرده و پاش ب پله گیر میکنه و داشت میوفتاد که کوک میگیرتش
ارمیا:اووووووووووووووووو
کوک:خوبی
ا.ت:ا اره (شوکه)
کوک:(خنده)
ا.ت:خا بریم شروع کنیممم
&یه دنسی بوده که کوک باید ات رو لمس میکرده&
ا.ت:داشتم میخود ک با قرار گرفتن دست کوک رو بدنش یهو ساکت شد و تهیونگ جمش کرد
ارمیا:ارههع همینههههه
بعد اجرا
ا.ت:خب بابای
کوک و تهیونگ:کجا
ا.ت:با فلیکس قرار دارم
کوک:اها فقط بعد اجرا با آقای لی قرار داریم باید باهامون بیای
ا.ت:اییییی راس میگی
کوک:بدو بیا بشین بریم سری
ا.ت:چشم عباس آقا
کوک:مسخره(خنده)
ویو کوک:هی بعد اون موضوع ۳ سال میگزره و من راضی ام به دور بودن فقط کنارش باشم برام بسه بهم لبخند بزنه ایکاش حافظش بررمیگشت یه سال اول که ازش جدا شدم افسردگی گرفتمو تهیونگ تمام مدت پیشم بود بعد اون له خودم اومدم و مث قبل شروع کردم ب خوندن چون قبلا منو تهیونگ ایدل بودیم کارمون زود گرف و ا.ت رو وارد گروهمون کردیم و الان اینجاییم
ویو ا.ت:خب به گفته تهیونگ یچیزایی یادم اومده ولی هیچی از کوک یادم نمیاد راستش فلیکس زیاد بهم اهمیت نمیده اون سالا وقتی مریض بودمو سر درد داشتم کوک پیشم بود این چند وقت یه حسایی به کوک دارم ولی نمیدونم اونم بهم حسی داره یا نه در کل لئو و مینهو وکیل شدن و دوستای خوبی هستن نامجون جین جیهوپ یونگی و جیمین پیشمن و درکم میکنن فیلیکس زمین تا آسمون با یونگی فرق داره در کل یونگی آدم خوبیه
پرش زمانی ب جلسه:
تهیونگ :خب بچه ها جیسو کجاست
ا.ت:با لیسا رفتن فرانسه
تهیونگ :چرا برمن نگفتین
ا.ت :چرا باید میگفتیم
کوک:خب بسه دعوا نکنین
آقای لی:شما ۳ تا دنیا رو ترکوندین مخصوصن کوک و ا.ت همه میگن که باهم رابطه دارین و تهیونگ با چهره جذاب و کیوتش
کوک:چیییییی
ا.ت:وادفاکککککک (تو ذهنش قربون ارمیا )
همینجوری داشتن حرف میزدن که...
حمایت نشه؟
P12
تا اینو میگه بر میگرده و پاش ب پله گیر میکنه و داشت میوفتاد که کوک میگیرتش
ارمیا:اووووووووووووووووو
کوک:خوبی
ا.ت:ا اره (شوکه)
کوک:(خنده)
ا.ت:خا بریم شروع کنیممم
&یه دنسی بوده که کوک باید ات رو لمس میکرده&
ا.ت:داشتم میخود ک با قرار گرفتن دست کوک رو بدنش یهو ساکت شد و تهیونگ جمش کرد
ارمیا:ارههع همینههههه
بعد اجرا
ا.ت:خب بابای
کوک و تهیونگ:کجا
ا.ت:با فلیکس قرار دارم
کوک:اها فقط بعد اجرا با آقای لی قرار داریم باید باهامون بیای
ا.ت:اییییی راس میگی
کوک:بدو بیا بشین بریم سری
ا.ت:چشم عباس آقا
کوک:مسخره(خنده)
ویو کوک:هی بعد اون موضوع ۳ سال میگزره و من راضی ام به دور بودن فقط کنارش باشم برام بسه بهم لبخند بزنه ایکاش حافظش بررمیگشت یه سال اول که ازش جدا شدم افسردگی گرفتمو تهیونگ تمام مدت پیشم بود بعد اون له خودم اومدم و مث قبل شروع کردم ب خوندن چون قبلا منو تهیونگ ایدل بودیم کارمون زود گرف و ا.ت رو وارد گروهمون کردیم و الان اینجاییم
ویو ا.ت:خب به گفته تهیونگ یچیزایی یادم اومده ولی هیچی از کوک یادم نمیاد راستش فلیکس زیاد بهم اهمیت نمیده اون سالا وقتی مریض بودمو سر درد داشتم کوک پیشم بود این چند وقت یه حسایی به کوک دارم ولی نمیدونم اونم بهم حسی داره یا نه در کل لئو و مینهو وکیل شدن و دوستای خوبی هستن نامجون جین جیهوپ یونگی و جیمین پیشمن و درکم میکنن فیلیکس زمین تا آسمون با یونگی فرق داره در کل یونگی آدم خوبیه
پرش زمانی ب جلسه:
تهیونگ :خب بچه ها جیسو کجاست
ا.ت:با لیسا رفتن فرانسه
تهیونگ :چرا برمن نگفتین
ا.ت :چرا باید میگفتیم
کوک:خب بسه دعوا نکنین
آقای لی:شما ۳ تا دنیا رو ترکوندین مخصوصن کوک و ا.ت همه میگن که باهم رابطه دارین و تهیونگ با چهره جذاب و کیوتش
کوک:چیییییی
ا.ت:وادفاکککککک (تو ذهنش قربون ارمیا )
همینجوری داشتن حرف میزدن که...
حمایت نشه؟
۳.۴k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.