فلیکس:مین یونگی چطور جرعت کردی این بلا رو سر عشق من بیاری
فلیکس:مین یونگی چطور جرعت کردی این بلا رو سر عشق من بیاری
یونگی:فلیکس چیشده چرا خونه رو گزاشتی رو سرت پسر
فلیکس:تو نمیدونی چیشده
یونگی:نه
فلیکس:با چی ا.تو زدی که اونوری زخمی شد و افتاد رو تخت بیمارستان
(یونگی هم تو این دنیا عاشق ا.ت هستش)
یونگی:بلندشو بریم بیمارستان
فلیکس:میخوای،بری رو تخت بیمارستان ببینیش
یونگس:نه میخوام ببینم حالش خوبه یانه بدو بریم
پرش زمانی ب بیمارستان
لئو:ا.تتت(گریه)
مینهو:چجوری اینجوری شد(گریه)
کوک:نابود شده
تهیونگ:سرشو میکوبونه به دیوار
فلیکس:چیشده هاا چیشده
کوک:نگاهی بهش،میکنه ا.ت همچی رو فراموش کرده و فک میکنه یه آدم دیگست هممونو فراموش کرده
فلیکس:میوفته زمین
یونگی:همینجوری ب در زل زده بود
دکترا یهو همه میدوعن سمت اتاق ا.ت
کوک:چیشدهههع چیشدههعههه
فلیکس:این درو وا کنننن بگو ا.ت من چیش شده(گریه)
پدر ت.ا:چیشده دکترا چرا دارن میدوعن
جیهوپ:برین کنار برین کنارر
سوهو:دکتر نبضش داره خیلی کند میزنه
جیهوپ:یه نگاعی،ب جشای ا.ت میکنه دستگاه شوک رو بیارینتننننننن
سوهو:جشم
جیهوپ:۲۰۰ژول ۱ ۲ ۳ شوک
۳۰۰ژول ۱ ۲ ۳ شوک
۴۰۰ ژول ۱ ۲ ۳ شوک
بیمار زنده شد. جیهوپ نفس عمیقی کشید بعش،آرام بهش،بدین تا چند ساعت دیکه به هوش میاد
کوک:ا.تتتتتتت ا.تتتتتت بیدارشو اون چشمای آبیتر از دریاتو نشونم بدع(گریه)
فلیکس:بلند میشی نا دوباره برام لوس،بازی،در بیاری؟(بغض سگی)
پدر فلیکس میاد
پدر فلیکس:فلیکس فلیکس اینجا چه غلطی میکنی پسره عوضی (میزنه تو گوشش )
فلیکس:نمیبینی وضیعت عشقمو هاااا برو از اینجا برو (هولش میده)
کوک:این مین یونگیه
تهیونگ:انگاری
یدنگی:مین یونگی منم ولی کاری نکردم
تهیونگ:تو پدرت خیلی شبی همین کوک اون یونگی واقعیه بددوو
کوک:بزن بریم برای انتقام
اینا میدن و پدر فلیکسو میکشن و فلیکس میشه رئیس شرکت مین
فلیکس:قاتل قاتل تو پدرمو کشتییی(عربده)
کوک:نه انتقام بود باید تاوان میداد
یونگی:از اینجا گم شو قاتل قاتللل(داد)
کوک:میرم ولی برگشتم باشکوه خواهد بود
پرش زمانی به سه سال بعد
*تو این زمان کوک و ا.ت و تهیونگ ایدل شدن ولیرهبرا.ت جیزی یادش نمیاد*
ا.ت:سلاممممممممم بچه هاااااااا من کیم ا.ت هستم یا همون ایدل بهشتی امروز میخوام با برادرم کیم تهیونگ یا همون مرد دختر کش کشورمون براتون اجرا داشته باشیم
تهیونگ:سلام ارمییییییی
^تا اینو میگه.......
حمایت نشه؟
یونگی:فلیکس چیشده چرا خونه رو گزاشتی رو سرت پسر
فلیکس:تو نمیدونی چیشده
یونگی:نه
فلیکس:با چی ا.تو زدی که اونوری زخمی شد و افتاد رو تخت بیمارستان
(یونگی هم تو این دنیا عاشق ا.ت هستش)
یونگی:بلندشو بریم بیمارستان
فلیکس:میخوای،بری رو تخت بیمارستان ببینیش
یونگس:نه میخوام ببینم حالش خوبه یانه بدو بریم
پرش زمانی ب بیمارستان
لئو:ا.تتت(گریه)
مینهو:چجوری اینجوری شد(گریه)
کوک:نابود شده
تهیونگ:سرشو میکوبونه به دیوار
فلیکس:چیشده هاا چیشده
کوک:نگاهی بهش،میکنه ا.ت همچی رو فراموش کرده و فک میکنه یه آدم دیگست هممونو فراموش کرده
فلیکس:میوفته زمین
یونگی:همینجوری ب در زل زده بود
دکترا یهو همه میدوعن سمت اتاق ا.ت
کوک:چیشدهههع چیشدههعههه
فلیکس:این درو وا کنننن بگو ا.ت من چیش شده(گریه)
پدر ت.ا:چیشده دکترا چرا دارن میدوعن
جیهوپ:برین کنار برین کنارر
سوهو:دکتر نبضش داره خیلی کند میزنه
جیهوپ:یه نگاعی،ب جشای ا.ت میکنه دستگاه شوک رو بیارینتننننننن
سوهو:جشم
جیهوپ:۲۰۰ژول ۱ ۲ ۳ شوک
۳۰۰ژول ۱ ۲ ۳ شوک
۴۰۰ ژول ۱ ۲ ۳ شوک
بیمار زنده شد. جیهوپ نفس عمیقی کشید بعش،آرام بهش،بدین تا چند ساعت دیکه به هوش میاد
کوک:ا.تتتتتتت ا.تتتتتت بیدارشو اون چشمای آبیتر از دریاتو نشونم بدع(گریه)
فلیکس:بلند میشی نا دوباره برام لوس،بازی،در بیاری؟(بغض سگی)
پدر فلیکس میاد
پدر فلیکس:فلیکس فلیکس اینجا چه غلطی میکنی پسره عوضی (میزنه تو گوشش )
فلیکس:نمیبینی وضیعت عشقمو هاااا برو از اینجا برو (هولش میده)
کوک:این مین یونگیه
تهیونگ:انگاری
یدنگی:مین یونگی منم ولی کاری نکردم
تهیونگ:تو پدرت خیلی شبی همین کوک اون یونگی واقعیه بددوو
کوک:بزن بریم برای انتقام
اینا میدن و پدر فلیکسو میکشن و فلیکس میشه رئیس شرکت مین
فلیکس:قاتل قاتل تو پدرمو کشتییی(عربده)
کوک:نه انتقام بود باید تاوان میداد
یونگی:از اینجا گم شو قاتل قاتللل(داد)
کوک:میرم ولی برگشتم باشکوه خواهد بود
پرش زمانی به سه سال بعد
*تو این زمان کوک و ا.ت و تهیونگ ایدل شدن ولیرهبرا.ت جیزی یادش نمیاد*
ا.ت:سلاممممممممم بچه هاااااااا من کیم ا.ت هستم یا همون ایدل بهشتی امروز میخوام با برادرم کیم تهیونگ یا همون مرد دختر کش کشورمون براتون اجرا داشته باشیم
تهیونگ:سلام ارمییییییی
^تا اینو میگه.......
حمایت نشه؟
۴.۲k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.