طعمِ «تجریش» اما
طعمِ «تجریش» اما
در زیرِ زبان پاهایم به تلخی میگِرایید..
هیچ راهی
رهـــــــــــــــــــــــــا نبود.. که
لاجرم «دربند» شدم تا
همسلولیِ نجیبِ خاطراتی باشم
که ابد خوردهاند.. با یک روزِ اضافه..
شهدِ خاطراتِ تجریش اما
زهرآگینیِ شیرینِ شوکرانی است که
جگر تکه تکه و
خون بر دل میکنند.. تا
مسمومِ نوستالژیِ یادِ آغوشی شٙوٙم که
برای من نبود..
تنها مُقدر گشته بود در سرنوشتِ من،
تا شــــــعرم را حیفِ میلِ فراموشیاش کنم..
#حمیدرضا_هندی
صمیمانه ممنونتان هستم که
در صورت بازنشر
نام نویسنده را فراموش نمیکنید...
در زیرِ زبان پاهایم به تلخی میگِرایید..
هیچ راهی
رهـــــــــــــــــــــــــا نبود.. که
لاجرم «دربند» شدم تا
همسلولیِ نجیبِ خاطراتی باشم
که ابد خوردهاند.. با یک روزِ اضافه..
شهدِ خاطراتِ تجریش اما
زهرآگینیِ شیرینِ شوکرانی است که
جگر تکه تکه و
خون بر دل میکنند.. تا
مسمومِ نوستالژیِ یادِ آغوشی شٙوٙم که
برای من نبود..
تنها مُقدر گشته بود در سرنوشتِ من،
تا شــــــعرم را حیفِ میلِ فراموشیاش کنم..
#حمیدرضا_هندی
صمیمانه ممنونتان هستم که
در صورت بازنشر
نام نویسنده را فراموش نمیکنید...
۲۷۲
۱۰ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.