قشنگ ترین اشتباه من 🙂🖤pt11
* زینگ زینگ *
یاااا من نمیخوام برم کلاسسسس
سوفی ا.تتتتت اون بی صا.ب رو خفه کن
ا.ت : بلند شو بلندشو
سوفی : خدا مقصرش رو لعنت کنه
ا.ت : من رفتم دستشوی
سوفی :من میرم دوش بگیرم
سوفی : ا.تـــــــ
ا.ت : جونم !
سوفی : به ته زنگ بزن بگو شب کجا بوده
ا.ت : یاااااااا به من چه الان فکر میکنه من روش کراشم
سوفی : بزن بگو من گفتم زنگ بزنی
ا.ت : اوف.. باش
* بوق زدن *
ا.ت : الو ! کجای
کوک : تو چرا به گوشی این زنگ زدی ؟
ا.ت : تو چرا گوشی ته رو جواب دادی ؟ کشتیش؟
کوک : مگه من قاتلم یا روانی ام
ا.ت : پس چی ؟
کوک : من زود تر پرسیدم جواب بده
ا.ت : سوفی گفت زنگ بزنم ببینم شب کجا خوابیده
کوک : اها...ته شب خونه من خوابید الان هم حمومه گف من جواب بدم
ا.ت : ک اینطوری ... تو و ته دیشب داشتید هم دیگه رو میکشتید چی شد الان رفیق شدید ؟
کوک : من نذاشتم بیاد چرا باید یه پسر توی خونه ای بمونه ک دوتا دختر هست ؟ بعدشم رفیق نیستیم
ا.ت : محض اطلاع یکی از اون دختر ها ابجیشه
کوک : سوفی خواهر این پل.ته
ا.ت : اره 😂
کوک : پرام ح.جی جرررررررررر این دوتا یه دینا باهم فرق دارن 😂
ا.ت : ازه ههه
کوک : ا.ت
ا.ت : جونم
کوک :...
کوک: خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم
ا.ت : بله ما اینم دیگه...
سوفی : شیطون با کی یه ساعته حرف میزنی
ا.ت : اخی دلت برای دمپای من تنگ شده بغلت رو باز کن بیاد بغلت * پرتاب دمپای و برخورد اون به کمر سوفی *
کوک : اهم اهم
ا.ت : ها داشتی میگفتم ما اینم دیگه ببین میگم من با مامان بابام حرف زدم بخواطر همین میشه ازم دوری نکنی
کوک : ... ا.ت من....
ا.ت : تو چی ؟
کوک : میبینمت تو دانشگاه
ا.ت : کوک..
وا قطع کرد 🙁
سوفی : به به عروسی تو راه
ا.ت : خ.ه شو ج.ده میزنم 100 متر پرتت میکنم اون ور تر
س.فی : هاهاها😂🤣
ادامه داره...
یاااا من نمیخوام برم کلاسسسس
سوفی ا.تتتتت اون بی صا.ب رو خفه کن
ا.ت : بلند شو بلندشو
سوفی : خدا مقصرش رو لعنت کنه
ا.ت : من رفتم دستشوی
سوفی :من میرم دوش بگیرم
سوفی : ا.تـــــــ
ا.ت : جونم !
سوفی : به ته زنگ بزن بگو شب کجا بوده
ا.ت : یاااااااا به من چه الان فکر میکنه من روش کراشم
سوفی : بزن بگو من گفتم زنگ بزنی
ا.ت : اوف.. باش
* بوق زدن *
ا.ت : الو ! کجای
کوک : تو چرا به گوشی این زنگ زدی ؟
ا.ت : تو چرا گوشی ته رو جواب دادی ؟ کشتیش؟
کوک : مگه من قاتلم یا روانی ام
ا.ت : پس چی ؟
کوک : من زود تر پرسیدم جواب بده
ا.ت : سوفی گفت زنگ بزنم ببینم شب کجا خوابیده
کوک : اها...ته شب خونه من خوابید الان هم حمومه گف من جواب بدم
ا.ت : ک اینطوری ... تو و ته دیشب داشتید هم دیگه رو میکشتید چی شد الان رفیق شدید ؟
کوک : من نذاشتم بیاد چرا باید یه پسر توی خونه ای بمونه ک دوتا دختر هست ؟ بعدشم رفیق نیستیم
ا.ت : محض اطلاع یکی از اون دختر ها ابجیشه
کوک : سوفی خواهر این پل.ته
ا.ت : اره 😂
کوک : پرام ح.جی جرررررررررر این دوتا یه دینا باهم فرق دارن 😂
ا.ت : ازه ههه
کوک : ا.ت
ا.ت : جونم
کوک :...
کوک: خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم
ا.ت : بله ما اینم دیگه...
سوفی : شیطون با کی یه ساعته حرف میزنی
ا.ت : اخی دلت برای دمپای من تنگ شده بغلت رو باز کن بیاد بغلت * پرتاب دمپای و برخورد اون به کمر سوفی *
کوک : اهم اهم
ا.ت : ها داشتی میگفتم ما اینم دیگه ببین میگم من با مامان بابام حرف زدم بخواطر همین میشه ازم دوری نکنی
کوک : ... ا.ت من....
ا.ت : تو چی ؟
کوک : میبینمت تو دانشگاه
ا.ت : کوک..
وا قطع کرد 🙁
سوفی : به به عروسی تو راه
ا.ت : خ.ه شو ج.ده میزنم 100 متر پرتت میکنم اون ور تر
س.فی : هاهاها😂🤣
ادامه داره...
۵.۷k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.