مست خون ( پارت ۲۲ )

سوهی: میشه فردا بزاری برم پیش مینهی؟
کوک: آره، زندانیت نکردم که
سوهی: مرسییی
گونشو میبوسم، لبخند میزنه
میخوابیم

《 ۱۱ صبح 》
« ویو مینهی »
بیدار میشم، سرمو میگیرم طرفش میبینم رنگش پریده نگران میشم
مینهی: ته ته *نگران*
ته: هوم*بی حال*
چشماش از بیحالی نیمه بازه
مینهی: حالت خوبه؟ رنگت پریده، بیحالی *نگران*
ته: چیزی نیست
مینهی: معلومه
ذهنم‌ مینهی: خون نیاز داره چیکار کنم؟ *نگران*
ته: نیاز نیست کاری کنی خوب میشم
مینهی: با چی؟ با هوا ؟ بیا حالا نمیمیرم که
ته: نه نمیخورم
مینهی: تههههه لج نکن
ته: لج نمیکنم، نمیخوام بخورم
مینهی: یا خودت بیا گاز بگیر یا چاقو برمیدارم خودمو زخمی میکنم خودم خونمو بت میدم
ته: من به خودم قول دادم اگه بمیرمم از خون تو نخورم اگه تو چیزیت بشه من میمیرم... حاضرم اذین بشم ولی اسیب نبینی... تو همون انسانی هستی که میکفتم این قلب کوفتی منو خودشو به تو باخته نمیتونم بدون تو زندگی کنم
اشک تو چشام جم میشه (آه خدای من صحنه احساسی)
ته: میدونم ازم متنفری اگه قبولم نمیکنی ازادت میکنم بری مجبورت نمیکنم اینجا بمونی خودمم مهم نیستم یجوری میمونم
بدون فکر لبشو میبوسم (هعیییی ، مینهی: مرض ، 😂)
شکه میشه اولش همراهی نمیکنه ولی بعدش همراهی میکنه در حین بوسه پلک میزنم قطره اشکم میره رو گونش اشکمو پاک میکنه، جدا میشم، نگاه تو چشماش
ته: عاشقتم
پیشونیمو میچسبونم به پیشونیش
مینهی: من بیشتر

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK