مست خون ( پارت ۲۰ )

مینهی: این فوضولی کرد دیگه باید ذهنم هم کنترل کنم از دست تو
ته: *خنده*
مینهی: مرض
خودمم هم خندم میگیره
خلاصه خندمونو کنترل میکنیم برمیگردم اونطرف میفهمم با اینکه پشتم بهشه باز سمت من خوابیده

« ویو کوک »
سوهی: میگم شما خوناشاما عاشقم میشین؟
کوک: آره مث شماییم دیگه، بقول دوستت لولوخانو یادته؟ *خنده*
سوهی: آره *خنده* خودت چی؟
با سر تایید میکنم
کوک: ولی فک‌نکنم دوسم داشته باشه، ازم بدش میاد
سوهی: خب اگه میخوای یدونی اونم دوست داره بهش اعتراف کن دیگه وگرنه هیچوقت نمیفهمی حستون دو طرفست یا نه
کوک: میترسم چون خوناشامم ردم کنه * ناراحت *
سوهی: خون اشام و انسان فرقی نداره درسته یخورده ترسناکین و وحشی ولی اگه دوست داشته باشه قبولت میکنه مهم اون علاقست
کوک: الان فک میکنی من اعتراف کنم قبولم میکنه؟
سوهی: اگه دوست داشته باشه چرا که نه... از طرفی هم تو هم جذابی هم خوش هیکلی و خوشتیپ به احتمال زیاد اونم دوستداره با این خصوصیات تو
کوک: الان اینایی که گفتی مشخصات منه؟
سوهی: مگه جز تو کس دیگه ای هم اینجا هست
کوک: ن...نه
آخ اگه بدونی اون لحظه چه حسی داشتم، داشتم بال درمیاوردم
سوهی: اوم*سکوت*
با حرفش بهم جرعت داد
کوک: خب حالا.... میای بریم پشت بوم؟ میخوام یه چیزی نشونت بدم، البته شاید قبلا دیده باشی
سوهی: باشه بریم

«ویو مینهی»
هرکاری کردم خوابم نمیبرد میترسید ، پاشدم نشستم رو تخت نگاش کردم دیدم خوابه
ذهن مینهی: تا حالا یه موجود کیوت ترسناک ندیده بودم که دیدم ... چاره ای ندارم...
شرو کردم بیدار کردنش
ذهن مینهی: شت اسمش چی بود؟ .... ولش
مینهی: لولوخان....لولوخان
آروم تکونش میدم
ته: هوم
مینهی: خوابم نمیبره میترسم
چشاشو باز میکنه
ته: اممم خب میخوای چیکار کنیم
مینهی: نمیدونم فقط میدونم میترسم نمیتونم بخوابم
ته: میخوای تو بغلم بخوابی شاید ترست رفع شد... بد برداست نکنیا بخاطر اروم شدنت میگم
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
دیدگاه ها (۰)

مست خون ( پارت ۲۱ )

مست خون ( پارت ۲۲ )

مست خون ( پارت ۱۹ )

مست خون ( پارت ۱۸ )

مست خون ( پارت ۲۵ ) {پارت آخر}

مست خون ( پارت ۲۳ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط