پارت ۲۲ دشت باز
ات دیگه نا نداشت و درد شکم خیلی زیادی داشت و اروم تو تخت دراز کشیده بود چشماش رو بست
و حس دو تا دست دور کمر و شکمش چشماش رو باز کرد
یونگی : تو کلبه حمام داری
ات : نه
یونگی بلند شد و لباسی پوشیده و دور ات پتو کشید و اونو برآید بغل کرد و برد داخل عمارت هیشکی نبود وارد اتاق خودش شد و وارد حمام شد ات رو روی صندلی نشوند و آب گرم رو باز کرد ات از سرما میلرزید یونگی وقتی متوجه شد رو زمین نشست رو به رو ات
یونگی : سردته ( مهربون )
ات : یکم
یونگی سرش رو پاهای لخت ات گذاشت تا اینکه آب وان شر شر کرد و یونگی ات رو بلند کرد و تو وان گذاشت لباساش رو در اورد و پشت ات نشست و شروع کرد شکم ات نزدیک رحمش رو ماساژ دادن
ات دیگه خوابیده بود
و یونگی شروع کرد به شستن موهای ات و در اخر لباس خودش. رو تن ات کرد و یه شلوارک پای ات کرد
ات رو تخت خوابوند و خودش هم کنار ات خوابید و ات رو محکم تو بغلش گرفت
عکس لباس ات توی پارت ۲۱ اینجاست تو اسلاید بعده
و حس دو تا دست دور کمر و شکمش چشماش رو باز کرد
یونگی : تو کلبه حمام داری
ات : نه
یونگی بلند شد و لباسی پوشیده و دور ات پتو کشید و اونو برآید بغل کرد و برد داخل عمارت هیشکی نبود وارد اتاق خودش شد و وارد حمام شد ات رو روی صندلی نشوند و آب گرم رو باز کرد ات از سرما میلرزید یونگی وقتی متوجه شد رو زمین نشست رو به رو ات
یونگی : سردته ( مهربون )
ات : یکم
یونگی سرش رو پاهای لخت ات گذاشت تا اینکه آب وان شر شر کرد و یونگی ات رو بلند کرد و تو وان گذاشت لباساش رو در اورد و پشت ات نشست و شروع کرد شکم ات نزدیک رحمش رو ماساژ دادن
ات دیگه خوابیده بود
و یونگی شروع کرد به شستن موهای ات و در اخر لباس خودش. رو تن ات کرد و یه شلوارک پای ات کرد
ات رو تخت خوابوند و خودش هم کنار ات خوابید و ات رو محکم تو بغلش گرفت
عکس لباس ات توی پارت ۲۱ اینجاست تو اسلاید بعده
- ۷.۲k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط