افسران جوان جنگ نرم

افسران جوان جنگ نرم:
✅ خاطره زیبای دکتر قالیباف از شهید رفیعی که به تازگی شناسایی شده است

ابوالفضل یک طلبه رزمنده و عملیاتی بود. چندین بار مجروح شده بود، در جبهه‌های کردستان تا جنوب. در یکی از مجروحیت‌ها پشت ابوالفضل پر شده بود از ترکش‌های ریز که در سطح پوست متوقف شده بودند. گفتم ابوالفضل شانس آوردی که ترکش‌های عمیق نیست وگرنه آبکش شده بودی. برگشت و گفت من اینطور شهید نمی‌شوم. من «ابوالفضل» هستم و قراری با خدا دارم. من باید برسم به فرات و علقمه.
گذشت تا شب عملیات خیبر. دم غروب در آب‌راه «شط علی» آماده حرکت شده بودیم که صدایم کرد و گفت ببین باقر، امشب شب رفتن من است. من امشب به فرات می‌رسم و موعد قرارم با خدا امشب است. گفتم شوخی نکن. گفت مطمئنم که ما دیگر همدیگر را در این دنیا نخواهیم دید. همدیگر را محکم در آغوش گرفتیم. با لبخند گفت من بچه دارم اما خیلی دوست داشتم پسر دیگری می‌داشتم و نامش را الیاس می‌گذاشتم. به من قول بده که اگر بچه اولت پسر بود، نامش را الیاس بگذاری. قول دادم و رفت.
ابوالفضل درست می گفت. آن شب آخرین دیدار ما در این دنیا بود. تا فرات رفت و برنگشت. من به قولم عمل کردم و نام پسر اولم را الیاس گذاشتم.
سالها گذشت تا دوباره پیدایش کردیم. شهید « #ابوالفضل_رفیعی» معاون فرمانده لشگر ۵ نصر، که پیکرش به عنوان شهید گمنام در دانشگاه فردوسی مشهد به خاک سپرده شده بود، حالا شناسایی شده.
yon.ir/wQMb8

کانال افسران جنگ نرم:
t.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
دیدگاه ها (۱)

افسران جوان جنگ نرم:تصویری از موشک هایی که با حمایت آقای روح...

افسران جوان جنگ نرم:اوضاع نابسامان موسسات مالی و اعتباری و م...

افسران جوان جنگ نرم:الکلدانی فرمانده مجاهدین مسیحی بابلیون ع...

افسران جوان جنگ نرم:روحانی(امروز): مطمئن بودم که در مذاکرات ...

معرفی شخصیت ها و پارت (1)سلام من کیم آت هستم یک دختر ۱۶ ساله...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هشت🌷✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

part 1:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط