دکتر رفت منم تو اتاق کارم و زنگ زدم به دوستش با گوشی خود
_دکتر رفت منم تو اتاق کارم و زنگ زدم به دوستش با گوشی خودم
&بله ؟
_سلامجیمینم
&اووو بله چیشد ( نگران )
_نگران نباش خوبه عالیه 😊بازم متاسفم که هم تو رو زرم هم زندگیمو هق
&یاا هیونگ نگران نباش حق داری
_ممنون میگممیخوای با هم دوست شیم ؟
&خیلی خوشحال میشم سونگ هو هستم ۲۳ سالمه دوست صمیمی ا.ت و سوهو
_اوو پارک جیمین هستم ۲۶ ساله و شوهر ا.ت البته قراره بشیم و اینکه مافیا هستم
&اها
_تعجب نکردی که مافیام
&نه چون باباممافیا
_اوکی بعدا حرف میزنیم من یذره کار دادم باید انجام بدم فعلا
&فعلا
_کارامو داشتم انجام میدادم که صدای جیغ ا.ت دراومد سریع رفتم اتاقش
+آیییییی قلبم درد میکنه آییییی ( ا.ت بیماری قلبی داشت یادتونا دیگه 😉)
_خوشگلم چی شده هاا ا.ت نفس بکس دستمو گذاشتم رو قلبش و ماساژش نیدادمبه حالت اول داشت برمیگشت خوبی الان ؟( نگران)
+اره ممنونم
_بغلش کردم ا.ت معذرت میخوام من.من ..
+ددی نیازی نیست معذرت خواهی کنی درکت میکنم
_ممنونم راستی با سونگ هو دوست شدم
+😒
_چرا چشم غره میری
+بهم خیانت کرد
_ها؟
+اون قرار بود فقط دوست من باشه
_خنده ) حالا با شوهرتمدوست شده
+بهش بگوبیاد ( عصبی )
_ا.ت
+لطفا ددی
_اههه قربون ددی گفتنت باشه زنگ زدم به سونگ هو گفتم بیاد اومد عمارت ا.ت میتونست وایسه دعوا شروع شد
+سونگ هوووووو نامردد
&غلط کردم
+کشتمت
_ا.تو گرفتم هی ا.ت اروم باش
+ددی بزار بکشمش
_نه دیگه اروم باش
& ا.ت به خدا
÷اینجا چه خبرههههههه
+با صدای سوهو ساکت شدم
اینجا چیکار میکنی
÷ا.ت دوباره چیشده مثل خروس جنگی بهمافتادین
&+اون شروع کرد
+&چییییی چرا گردن من میندازی تو شروع کردی
÷بسهههههه تنبیهتون کنم جیمینا تو چرا نتونستی
_اخه به من چه
÷ای خدا وایسین اینجا اول سونگ هو
&لطفا هیونگ تنبیه کم (کیوت)
÷خیلی خب بغلم کن دلمبرات تنگ شده بود
&با کمال میل منم هیونگ خیلی دلم تنگ شده بود
÷از بغل هم دراومدیم بیرون رفتم سمت ا.ت سرش پایین بود
ا.ت
+بله ( بغض)
_ترسیدم کاری کنه
÷بغض کرده بود اخه مگه دفعه اولتونه که تنبیه میشین
چرا بغض میکنی
+یاد تصادفش افتادم که دوباره نکنه بخواد برگرده تصادف کنه به خاطر همین بغص کرده بودم ( تو دلش )
داداش خوبی( بغض )
÷پس بگو نگران چی هستی
+دیگه نتونستم کنترل کنم خودمو خیلی میترسیدم بلایی سرش بیاد نتونستم تعادلم و حفظ کنم افتادم رو دوتا زانوم و گریه میکردم هقق هقققققققق
÷ا.تت قربونت برم ابجی اخه چرا اینجوری میکنی با خودت
رو به جیمین و سونگ هو .... بچه ها برین بیرون من با ا.ت کار دارم لطفا
&_باشه ( نگران )
÷رفتم سمت ا.ت و بغلش کردم ا.ت خوشگلم همه زندگیم چرا اینجوری میکنی من خوبم هیچ وقتم قرار نیست ترکت کنم
&بله ؟
_سلامجیمینم
&اووو بله چیشد ( نگران )
_نگران نباش خوبه عالیه 😊بازم متاسفم که هم تو رو زرم هم زندگیمو هق
&یاا هیونگ نگران نباش حق داری
_ممنون میگممیخوای با هم دوست شیم ؟
&خیلی خوشحال میشم سونگ هو هستم ۲۳ سالمه دوست صمیمی ا.ت و سوهو
_اوو پارک جیمین هستم ۲۶ ساله و شوهر ا.ت البته قراره بشیم و اینکه مافیا هستم
&اها
_تعجب نکردی که مافیام
&نه چون باباممافیا
_اوکی بعدا حرف میزنیم من یذره کار دادم باید انجام بدم فعلا
&فعلا
_کارامو داشتم انجام میدادم که صدای جیغ ا.ت دراومد سریع رفتم اتاقش
+آیییییی قلبم درد میکنه آییییی ( ا.ت بیماری قلبی داشت یادتونا دیگه 😉)
_خوشگلم چی شده هاا ا.ت نفس بکس دستمو گذاشتم رو قلبش و ماساژش نیدادمبه حالت اول داشت برمیگشت خوبی الان ؟( نگران)
+اره ممنونم
_بغلش کردم ا.ت معذرت میخوام من.من ..
+ددی نیازی نیست معذرت خواهی کنی درکت میکنم
_ممنونم راستی با سونگ هو دوست شدم
+😒
_چرا چشم غره میری
+بهم خیانت کرد
_ها؟
+اون قرار بود فقط دوست من باشه
_خنده ) حالا با شوهرتمدوست شده
+بهش بگوبیاد ( عصبی )
_ا.ت
+لطفا ددی
_اههه قربون ددی گفتنت باشه زنگ زدم به سونگ هو گفتم بیاد اومد عمارت ا.ت میتونست وایسه دعوا شروع شد
+سونگ هوووووو نامردد
&غلط کردم
+کشتمت
_ا.تو گرفتم هی ا.ت اروم باش
+ددی بزار بکشمش
_نه دیگه اروم باش
& ا.ت به خدا
÷اینجا چه خبرههههههه
+با صدای سوهو ساکت شدم
اینجا چیکار میکنی
÷ا.ت دوباره چیشده مثل خروس جنگی بهمافتادین
&+اون شروع کرد
+&چییییی چرا گردن من میندازی تو شروع کردی
÷بسهههههه تنبیهتون کنم جیمینا تو چرا نتونستی
_اخه به من چه
÷ای خدا وایسین اینجا اول سونگ هو
&لطفا هیونگ تنبیه کم (کیوت)
÷خیلی خب بغلم کن دلمبرات تنگ شده بود
&با کمال میل منم هیونگ خیلی دلم تنگ شده بود
÷از بغل هم دراومدیم بیرون رفتم سمت ا.ت سرش پایین بود
ا.ت
+بله ( بغض)
_ترسیدم کاری کنه
÷بغض کرده بود اخه مگه دفعه اولتونه که تنبیه میشین
چرا بغض میکنی
+یاد تصادفش افتادم که دوباره نکنه بخواد برگرده تصادف کنه به خاطر همین بغص کرده بودم ( تو دلش )
داداش خوبی( بغض )
÷پس بگو نگران چی هستی
+دیگه نتونستم کنترل کنم خودمو خیلی میترسیدم بلایی سرش بیاد نتونستم تعادلم و حفظ کنم افتادم رو دوتا زانوم و گریه میکردم هقق هقققققققق
÷ا.تت قربونت برم ابجی اخه چرا اینجوری میکنی با خودت
رو به جیمین و سونگ هو .... بچه ها برین بیرون من با ا.ت کار دارم لطفا
&_باشه ( نگران )
÷رفتم سمت ا.ت و بغلش کردم ا.ت خوشگلم همه زندگیم چرا اینجوری میکنی من خوبم هیچ وقتم قرار نیست ترکت کنم
- ۳۰.۷k
- ۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط