رفتم سمت اتاق ات با نگرانی نگام میکرد

_رفتم سمت اتاق ا.ت با نگرانی نگام میکرد
+ددی
_جون ددی
+چ.چیشده صدای چی بود
_رفتم سمتش موهاشو دادم پشت گوشش هیچی فقط گوشی سونگ هو شکست ........... ماجرا رو گفت
+اها باشه منم میام ددی لطفااا
_هوم نشنیدم
+ددی لطفا
_باشه عزیزم( خنده )
+اخ جونننن
سو.سوهو میاد
÷نه من نمیام
+اها
÷ابجی جیمین سونگ هو من میرم یونا تنها تو خونست
&+_اوکی
÷بای
&_بای
+بابای 😊
&خب من......
+تو نه بشین کارت دارم ( عصبی )
&امم چیزی گفتی ؟
+بالشت و پرت کردم سمتش
&ببخشید خب جیمین گفت باهام دوست شه
+ددیییییییییی
_چرا منو میندازی وسط امم خب ببخشید
+خیلی نامردیه چرا هیچکی به من نمیگه من خیلی بدم ( بغض )
_یااا ددی فدات شه نه عزیزم
&ددی فدات شه نه عزیزم ( اداش و دراورد )
_یاااااا
&یاااااا
_زهر مار
+یه بار دیگه ددی منو مسخره کنی یا اداش و دربیاری کشتمت
&خیلی خب بابا من میرم خدافظ فردا اماده شید ( خنده)
_+باشه خدافظ
_اوخ ددی فدات شه که از من‌دفاع میکنی گشتنه ؟
+امم خب اره
_ای جانم کوچولوم الان میارم برات تو هم برو وسایلتو جمع کن یه چند روزی می مونیم المان و بعد برمیگردیم و ازدواج میکنیم
+هورااااااااا
_رفتم لبشو بوسیدم اوخیی هرچی هستگی بود در رفت
+رفتم وسایلم و جمع کردم و گذاشتم بغل تخت که جیمین اومد من جمع کردم
_چه قدر زود
+😊
_ خب بیا میتونی خودت بخور عمر ددی ؟
+چرا خودت نمیدی ددی ؟
_ددی باید بره وسایلشو جمع کنه
+باشه 😊
_
دیدگاه ها (۱)

_رفتم وسایلمو جمع کردم و دوباره رفتم تو اتاق ا.ت غذاشو خورده...

+یااا چرا اینجوری فکر میکنی من و سونگ هو فقط دوستای صمیمی هس...

+قول انگشت هقق کوچیک بده هقق ÷قربونت برم‌من بلشه بیا با هم د...

_دکتر رفت منم تو اتاق کارم و زنگ زدم به دوستش با گوشی خودم &...

(لطفاً حمایت کنید❤️)نام: سرنوشت لیا p:2واییی مدرسم دیر شدوای...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط