کاش سوره ای به نام پدر بود

کاش سوره ای به نام \"پدر\" بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت...
قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست....
دیدگاه ها (۳)

تو را زنانه می خواهم زیرا تمدن زنانه است شعر زنانه است ساقه ...

دلم گرفته بدجووور حس بدی دارم

گم شدن در کوچه های بی کسی ...حقم نبودوای این دلشوره ها ...دل...

من ز لمس نفست قصد زیارت دارممن به بوسیدن لبهای تو عادت دارمع...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

"رقابت مرگبار در بهشت"هواسنگین بود،جنگل اسرارآمیز باهرقدم ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط