(13 ماه رمضان)
(13 ماه رمضان)
1 ـ مرگ حجّاج ثقفی
در سال 95 هـ در چنین روزی ظالم سفّاک پلید حجّاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسید.
او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط ـ که خودش بنا کرده بود ـ با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. (1) اقوال دیگر در روز مرگ او 21، 23، 25، 27 ماه رمضان است.
مادر او فارعه (قارعه) نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر حجّاج، در منزل حارث بن کلده ی طبیب بود. هنگامی که حجّاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار داد.
همچنین او شیر نمی خورد تا اینکه بُز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجّاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجّاج خونخوار شد و می گفت :
بیشترین لذّت من در ریختن خون است. (2)
این صفت از کسی که مدّت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده بعید نیست !!؟ (3)
تعداد کشته شدگان به دست او را بجز جنگ ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند.
هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که 16 هزار از آن ها برهنه و عریان بودند، و قاعده ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد و زندان او سقف نداشت. (4)
عدّه ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی رَحِمَهُ الله، قنبر غلام امیر المؤمنین علیه السلام، عبد الرّحمن بن ابی لیلی انصاری رَحِمَهَما الله، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤمنین علیه السلام را سبّ کند و او مناقب آن حضرت را می گفت، تا حجّاج دستور داد او را شهید کردند.
دست و پای یکی از حواریّین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن امّ طویل رَحِمَهُ الله را بُرید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر رَحِمَهُ الله را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او، حجّاج به درک واصل شد. (5)
حجّاج به مرض آکله مبتلا شد. طبیب، تکّه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنّم خواهد سپرد. (6)
قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفّاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. (7) او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش 53 یا 73 سال بود. (8)
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص22. و ... .
2. اربعین قُمی : ص 346. و ... .
3. روضات الجنات : ج 7، ص 259. و ... .
4. اربعین قُمی : ص 347 ـ 346. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 39، ص 324، ج 42، ص 126، 149، ج 71، ص 220. و ... .
6. تتمّة المنتهی : ص 108 ـ 96. و ... .
7. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 156.
8. توضیح المقاصد : ص 22. الوقایع و الحوادث :ج 1، ص 157.
1 ـ مرگ حجّاج ثقفی
در سال 95 هـ در چنین روزی ظالم سفّاک پلید حجّاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسید.
او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط ـ که خودش بنا کرده بود ـ با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. (1) اقوال دیگر در روز مرگ او 21، 23، 25، 27 ماه رمضان است.
مادر او فارعه (قارعه) نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر حجّاج، در منزل حارث بن کلده ی طبیب بود. هنگامی که حجّاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار داد.
همچنین او شیر نمی خورد تا اینکه بُز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجّاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجّاج خونخوار شد و می گفت :
بیشترین لذّت من در ریختن خون است. (2)
این صفت از کسی که مدّت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده بعید نیست !!؟ (3)
تعداد کشته شدگان به دست او را بجز جنگ ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند.
هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که 16 هزار از آن ها برهنه و عریان بودند، و قاعده ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد و زندان او سقف نداشت. (4)
عدّه ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی رَحِمَهُ الله، قنبر غلام امیر المؤمنین علیه السلام، عبد الرّحمن بن ابی لیلی انصاری رَحِمَهَما الله، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤمنین علیه السلام را سبّ کند و او مناقب آن حضرت را می گفت، تا حجّاج دستور داد او را شهید کردند.
دست و پای یکی از حواریّین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن امّ طویل رَحِمَهُ الله را بُرید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر رَحِمَهُ الله را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او، حجّاج به درک واصل شد. (5)
حجّاج به مرض آکله مبتلا شد. طبیب، تکّه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنّم خواهد سپرد. (6)
قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفّاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. (7) او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش 53 یا 73 سال بود. (8)
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص22. و ... .
2. اربعین قُمی : ص 346. و ... .
3. روضات الجنات : ج 7، ص 259. و ... .
4. اربعین قُمی : ص 347 ـ 346. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 39، ص 324، ج 42، ص 126، 149، ج 71، ص 220. و ... .
6. تتمّة المنتهی : ص 108 ـ 96. و ... .
7. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 156.
8. توضیح المقاصد : ص 22. الوقایع و الحوادث :ج 1، ص 157.
۲.۵k
۱۸ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.