مترسم از آن روز

مےترسم از آن روز
ڪہ من را نپذیرے…

من باشم ودست دگرے
…"باز"… بگیرے…

این دلھره
افتاده بہ جانم ڪہ مبادا…

یڪ روز ببینم
ڪہ از این غمزده سیرے…

یڪ روز ببینم
ڪہ ازاین غمزده سیرے…
دیدگاه ها (۲)

هیچ کس بر نیمکت پارک به تنهایی نمی نشیندیا یار در بر دار...

حســـــودمآنقـــدر حســـودکـــہ دق مے کـــنمکــسے سمتــت بیـ...

ای کاش...کـــــــاش بعد از همه دلقک بازیهایمکسی می آمـدماسک ...

زندگی,فاصله آمدن ورفتن ماستشایدآن خنده که امروزدریغش کردیمآخ...

عشق ( درد بی پایان)

حلقه ی اعتماد ماه ها گذشت. سئول دیگر برایم شهر نورها و آوازه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط