تک پارتی
#تک_پارتی
#جیمین
جیمین: _ ا.ت :+
‹وقتی میخواست اعتراف. کنه بهت...›
ویو ا.ت
تو راه مدرسه بودم امروز امیدوارم اون کله ش.ق دیگه اذیت ام نکنه واقعا خسته شدم ولی ... خب .... خیلی دوس.ش دارم (آره اصلا معلومه) ا.ت : ساکت (اوک😐🔪) آری رو دیدم که دمه کلاس منتظرمه ( الان میگین انقدر حرف زد چی شد که رسید خوب همین جوری که شما مشغول ایشون بودین من رسوندمش😂🔪😐🚶🏽♀️😅🌚)
آری : کجا مونده بودی دختر
ا.ت : اممم... ببخشید (شوناشو میاره بالا ) ( تصور کنین دیگه )
آری : بدو تا معلم ج.ر.ت نداده
ا.ت : اوکی برو تو بدو
(فلش بک به زنگ تفریح 😐🚶🏽♀️)
جیمین داشت میومد سمتم واییییییییییی الان غ.ش میکنم استرس داشتم یکیش این بود که خیلی دوست.ش دارما ولی دومیش خیلی اذیتم میکنه 🔪
جیمین: سلام خوبی
ها انتظار داشتم الان منو بخور.ه یا بک.شه چی شد په
ا.ت : س.س لام آر.هه مر..سی
آری : من فعلا میرم بای
جیمین: زنگ آخر بیا باهم بریم
ا.ت: باشه
جیمین: بعداً میبنمت. وای اون چرا انقدر مهربون بود الان باید آب شدمو آری جم میکرد ( فهمیدید دیگه آره ؟ 🔪😂😐😞🫠),او .. زنگ خورد خیله خب بریم تو کلاس ههب
فلش بک به بعد از مدرسه )
جیمین: بریم
ا.ت : اهوم
ویو جیمین
امروز میخوام به ا.ت عش.قم او اعتراف کنم دستشو گرفتم باهام راه افتادیم همسایه بودیم خونشون بغل خونه ما بود راه هامون یکی بود وایستادم الان وقتش بود
جیمین: ا.ت
ا.ت: بله
جیمین: میخواستم چیزی بهت بگم ا.ت : بگو جیمین: ام خب من ... من دوس.ت دارم
ا.ت با تعجب نگام میکرد یه نفس عمیق کشیدم جیمین : میدونم که توم دوست.م نداری آخه کی یه قل.در که ۶ سال اذیتش کرد رو دوست دار...
یهو ا.ت بو.س.ید.م
ا.ت : من ... من ترو د.و.ست دارم ق.لدر من
پایان .:)
آدمین: یونا.:)
خوب بود !؟
#جیمین
جیمین: _ ا.ت :+
‹وقتی میخواست اعتراف. کنه بهت...›
ویو ا.ت
تو راه مدرسه بودم امروز امیدوارم اون کله ش.ق دیگه اذیت ام نکنه واقعا خسته شدم ولی ... خب .... خیلی دوس.ش دارم (آره اصلا معلومه) ا.ت : ساکت (اوک😐🔪) آری رو دیدم که دمه کلاس منتظرمه ( الان میگین انقدر حرف زد چی شد که رسید خوب همین جوری که شما مشغول ایشون بودین من رسوندمش😂🔪😐🚶🏽♀️😅🌚)
آری : کجا مونده بودی دختر
ا.ت : اممم... ببخشید (شوناشو میاره بالا ) ( تصور کنین دیگه )
آری : بدو تا معلم ج.ر.ت نداده
ا.ت : اوکی برو تو بدو
(فلش بک به زنگ تفریح 😐🚶🏽♀️)
جیمین داشت میومد سمتم واییییییییییی الان غ.ش میکنم استرس داشتم یکیش این بود که خیلی دوست.ش دارما ولی دومیش خیلی اذیتم میکنه 🔪
جیمین: سلام خوبی
ها انتظار داشتم الان منو بخور.ه یا بک.شه چی شد په
ا.ت : س.س لام آر.هه مر..سی
آری : من فعلا میرم بای
جیمین: زنگ آخر بیا باهم بریم
ا.ت: باشه
جیمین: بعداً میبنمت. وای اون چرا انقدر مهربون بود الان باید آب شدمو آری جم میکرد ( فهمیدید دیگه آره ؟ 🔪😂😐😞🫠),او .. زنگ خورد خیله خب بریم تو کلاس ههب
فلش بک به بعد از مدرسه )
جیمین: بریم
ا.ت : اهوم
ویو جیمین
امروز میخوام به ا.ت عش.قم او اعتراف کنم دستشو گرفتم باهام راه افتادیم همسایه بودیم خونشون بغل خونه ما بود راه هامون یکی بود وایستادم الان وقتش بود
جیمین: ا.ت
ا.ت: بله
جیمین: میخواستم چیزی بهت بگم ا.ت : بگو جیمین: ام خب من ... من دوس.ت دارم
ا.ت با تعجب نگام میکرد یه نفس عمیق کشیدم جیمین : میدونم که توم دوست.م نداری آخه کی یه قل.در که ۶ سال اذیتش کرد رو دوست دار...
یهو ا.ت بو.س.ید.م
ا.ت : من ... من ترو د.و.ست دارم ق.لدر من
پایان .:)
آدمین: یونا.:)
خوب بود !؟
۱.۸k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.