پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که ب
' پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛ روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش. پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم... '
.
.
.
"دوست خدا بودن سخت نیست...
با شهدا تا شهادت
https://telegram.me/shahadat20
.
.
.
"دوست خدا بودن سخت نیست...
با شهدا تا شهادت
https://telegram.me/shahadat20
- ۵۰۳
- ۲۵ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط