روزی کسی گفت دیگر هیچ چیز مقدسی در این جهان وجود ندارد
روزی کسی گفت : دیگر هیچ چیز مقدسی در این جهان وجود ندارد، هیچ چیز.
باد وزید و آیه آورد ، باد مقدس بود. گیسوانی در باد رقصان شد ، گیسوان نیز مقدس بود. گیسوان رخساری را حجاب شد ، رخسار مقدس بود. رخسار، لبخندی به لب داشت لبخند مقدس بود . لبخند از قلبی بر آمده بود ، قلب ، مقدس بود.
بی نام و نشان ترین پیامبر ، مادرم بود که می گفت : وای از گناه ، بزرگترینش شکستن قلب است ، شکستن قلب ، شکستن قلب..
و من نگاه کردم و دیدم که همه چیز مقدس است : باد و گیسو و رخسار و لبخند و قلب و مادرم .
نه او راست نمی گفت ؛ او که می گفت دیگر هیچ چیزی مقدس نیست.این حرف ها را باور نکن.
هنوز جهان جای مقدسی ست. به آینه نگاه کن، خودت را تلاوت کن، این زیباترین آیه را..
#عرفاننظرآهاری
╰━═━⊰❀♡❀⊱━═━╯
باد وزید و آیه آورد ، باد مقدس بود. گیسوانی در باد رقصان شد ، گیسوان نیز مقدس بود. گیسوان رخساری را حجاب شد ، رخسار مقدس بود. رخسار، لبخندی به لب داشت لبخند مقدس بود . لبخند از قلبی بر آمده بود ، قلب ، مقدس بود.
بی نام و نشان ترین پیامبر ، مادرم بود که می گفت : وای از گناه ، بزرگترینش شکستن قلب است ، شکستن قلب ، شکستن قلب..
و من نگاه کردم و دیدم که همه چیز مقدس است : باد و گیسو و رخسار و لبخند و قلب و مادرم .
نه او راست نمی گفت ؛ او که می گفت دیگر هیچ چیزی مقدس نیست.این حرف ها را باور نکن.
هنوز جهان جای مقدسی ست. به آینه نگاه کن، خودت را تلاوت کن، این زیباترین آیه را..
#عرفاننظرآهاری
╰━═━⊰❀♡❀⊱━═━╯
- ۱.۱k
- ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط