از صدایم عکس انداخته ام
از صدایم عکس انداخته ام
از آن طرفِ خیابان
وقتی زنی پاشنه ی کفش اش
لابلای درزِ کاشی ها گیر می کند
و غروبِ لعنتی شهری که مدام
دُم اش روی گونه هایم خط می اندازد
من عکاسی غمگینم
جنازه ام
از آب های آزاد
به خانه ی دختری پولدار برگشت خورده است
به من کمی زیبایی بپاشید
و روی لهجه ی آذری ام
یک گلدان بگذارید!
#بهرنگ_قاسمی
🍁 🍂 🍃 🍁 🍂 🍃 🍁 🍂
https://t.me/joinchat/AAAAAEGrN8KVfGlm7DiZpg
از آن طرفِ خیابان
وقتی زنی پاشنه ی کفش اش
لابلای درزِ کاشی ها گیر می کند
و غروبِ لعنتی شهری که مدام
دُم اش روی گونه هایم خط می اندازد
من عکاسی غمگینم
جنازه ام
از آب های آزاد
به خانه ی دختری پولدار برگشت خورده است
به من کمی زیبایی بپاشید
و روی لهجه ی آذری ام
یک گلدان بگذارید!
#بهرنگ_قاسمی
🍁 🍂 🍃 🍁 🍂 🍃 🍁 🍂
https://t.me/joinchat/AAAAAEGrN8KVfGlm7DiZpg
۱۵۹
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.