با غزلهایم جهان را بر تو عاشق می کنم

با غزلهایم جهان را بر تو عاشق می کنم
دشت های خشک را غرق شقایق می کنم

چشم زیبای تو را مانند دریایی شگرف
عکس خود را هم سوارش روی قایق می کنم

دوست دارم یک غزل با خنده ات برپا کنم
من تو را زیباترین شعر خلایق می کنم

گر چه منعم کرده استاد ازکلام بی حساب
بوسه باران روی تو بی حد و منطق میکنم

دکتر قلبم مرا منع از نمک کرده است و من
خوب می دانم که بی لبخند تو دق می کنم

#احمد_علیزاده
دیدگاه ها (۱)

آبـادی مـیخانـه ز مِی خـوردن مـاستاندوه مخور گـر گنهی گردن م...

گاهی اوقات صلاح است که تنها بشویچون مقدر شده تکخال ورقها بشو...

گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامتگفتا چه کار داری گفتم مها ...

گفتمش از دیدن رویت دلم وا میشودگفت در هر کس چنین احوال پیدا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط