برای تمام فاصلههایش

برای تمام فاصله‌هایش
رویایی بافت و بر تن کرد..
بزرگ‌تر شد و رویاها بر تنش
کوچک ماندند..
بزرگ‌تر شد و برای تمام فاصله‌ها
فرزندی بدنیا آورد!

هنوز می‌بافت..
این‌بار بر عمری که گم کرده بود!
سیبی نیم‌خورده در دستان زنی
که لب نداشت، دهان نداشت
عاقبت، واژه‌ها را بدست باد داد..
کلمات در آسمان چرخیدند، چرخیدند
نامت بر بلندترین شاخه درخت گیر کرد!

برگی زرد که تنهایی‌اش را
در درختی لخت
محکم در آغوش گرفته بود
شانه‌های من را
برای فرود انتخاب کرد..

#علی_عطایی
دیدگاه ها (۳)

ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﻔﺘﻦ ﻫﯿﭻ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖﺟﺸﻦ ﻣﯿﻼ...

دلا فرزانگی کردن مهم است خدا را بندگی کردن مهم استچه مد...

#یلدا

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشقهم دعا کن گره تازه نیفزاید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط