هم دعا کن گره از کار تو بگشایدعشق

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
می‌توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله‌ی رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی‌آید عشق

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

#یلدا

برای تمام فاصله‌هایشرویایی بافت و بر تن کرد..بزرگ‌تر شد و رو...

دست‌هایت راز عجیبی استوقتی بدون هیچ شعله‌ایدر اوج زمستاندست‌...

دلم کم دارد تو رامثل کم داشتن هوا برای نفس کشیدنمثل تنها بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط